المرسلات

پیام رسان ها: almorsalat@

المرسلات

پیام رسان ها: almorsalat@

المرسلات

۱۲ مطلب با موضوع «اندیشه های اعلام اربعه» ثبت شده است



📚 جام جم اجتهاد(جلداول)
👈 #یازده_گفتار در باب تولید علوم انسانی اسلامی

🔰 استاد علی فرحانی
🔅🔅🔅🔅🔅

💠سالهاست که به سبب ارتباط جوامع اسلامی با جوامع مدرن امروزی و تبادل فرهنگ ها و علوم و همچنین به سبب تشکیل حکومت اسلامی، در مقابل اندیشمندان مسلمان، مسائل جدیدی قرار گرفته است، که باید دیدگاه اسلام نسبت به آنها تبیین شود.
اصل اینکه برای مسلمانان، مسائل جدیدی پیش می آمده است و علمای اسلامی، تحت عنوان «مسائل مستحدثه» حکم آن موضوعات را بیان می کرده اند، از زمان های گذشته وجود داشته است. تفاوتی که در عصر حاضر، حاصل شده این است که امروزه، علمای اسلامی با «تک مسئله» مواجه نیستند، بلکه با مجموعه ای از مسائل که در کنار یکدیگر «یک علم» را تشکیل می دهند، روبرو هستند و باید نسبت اسلام را با این علوم مشخص کنند.

💠از همان ابتدا که این مسئله تحت عنوان «علوم انسانی اسلامی» مطرح شد، بحث های مختلفی حول آن صورت گرفت. عده ای منکر اسلامی شدن علوم انسانی شدند و آنهایی که قبول کردند که علوم انسانی فعلی، نسخه اسلامی هم دارند، به جستجو و تبیین راهکار و الگوی تولید علوم انسانی اسلامی پرداختند.

💠تاکنون نظرات مختلفی بر اساس مبانی متفاوتی، جهت چگونگی تولید علوم انسانی اسلامی بیان شده است، اما وجه اشتراک همه آنها چه درست و چه غلط این است که هیچ کدام تا کنون علم انسانی اسلامی ای را تولید نکرده اند. اگر خدا یاری کند در جای خود به نقد و بررسی نظرات موجود خواهیم پرداخت اما در این مجال باید از زبان حافظ شیرازی گفت که:ل
🔸سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
🔸آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

💠از ابتدای فعالیت علمی فقهای شیعه، مسئله ای به نام «اجتهاد» با سازوکار مشخص وجود داشته است که بر اساس آن در هر عصر و زمانی، دیدگاه اسلام در هر مسئله ای با استفاده از منابع مربوطه تبیین می شده است. آنچه به نظر می رسد که امروز تنها راه تولید علوم انسانی اسلامی و به تعبیر شهید مطهری "مقتضیات زمان"، همان راهکار هزار و چند صد ساله شیعه است، که در هر دوره ای، راه و وظیفه هر مسلمانی را تبیین کرده است و آن «اجتهاد سنتی جواهری» است.

💠استاد علی فرحانی معتقدند که این روش و این الگو با توجه به تغییرات و تحولاتی که حضرت امام خمینی (ره) در آن ایجاد کرده اند، و خود ایشان از آن به "اجتهاد جواهری با رعایت عنصر زمان و مکان‌" یاد کرده اند، امروز می تواند راه گشای مسئله "اسلام و مقتضیات زمان" باشد.

💠با توجه به عرایض فوق، «اجتهاد» همان «جام جم» است که «دل» حوزویان انقلابی، سالهاست که آن را از جای های دیگری غیر از متن اصیل و سنتی حوزه طلب می کند، غافل از اینکه «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد».

💠این کتاب مجموعه ای از گفتارهای استاد علی فرحانی درباب الگوی تولید علوم انسانی اسلامی است که به همت جمعی از شاگردان ایشان در هیئت تحریریه کانال المرسلات تهیه و تنظیم شده است.

✅فهرست گفتارها 👇👇

1- تاثیر جهان بینی در اسلام شناسی
2- جایگاه و ارزش انواع جهان بینی
3- علوم انسانی بدون پیش فرض 
4- استخلاف و دین
5- فقه علم یا فلسفه علم؟
6- اعتبار و تعبد در دین
7- پله پله تا ملاقات خدا
8- اجتهاد جواهری با رعایت عنصر زمان و مکان
9- فلسفه اجتهاد
10- فقه جواهری کدام است؟
11- جایگاه و اهمیت کتاب مناهج الوصول امام خمینی(ره)


📌 دانلود پی دی اف کتاب
👇👇👇👇👇👇


دریافت
حجم: 2.08 مگابایت



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۲۱

 

 


🌐 چهار نکته کلی در منظومه فکری شهید مطهری

🔰هادی محیطی

1) سیر از بین به مبین

🔅سیری که شهید در مباحث دارند سیر از بدیهی است یعنی ما قرار نیست هیچ چیزی را مقدم بگیریم بلکه از نقطه بدیهی که قابل تصدیق همگانی و طرف مقابل است شروع میکنیم و با سیر از بین به مبین بالا میرویم تا جایی که به اوج معارف اسلامی هم میرسیم. البته گاهی با عقل و گاهی با نقلی که به معنای تعبد نیست بلکه به معنای رشد ظرفیت عقلی است.

🔅از محسنات این سیر این است که راه گفتگو با هر اندیشه ای را فراهم میکند ((قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم الانعبد الا الله ..)) در گام اول مک از تعبد شروع نمیکنیم بلکه در یک مسیری که عقلانیت بشر آن را میپذیرد سیر میکنیم. طرف مقابل هم برای ارائه تفکر خود باید بتواند از یک گزاره بدیهی شروع کند تا حقانیتش اثبات شود.

 🔅از محسنات دیگر این خواهد بود که با این روش پیشفرض هایی را که شخص به آن آگاه نیست معلوم میگردد یعنی میتوان از این آسیب که عوامل غیر تفکری مثل مشهورات جامعه و عوامل طبقاتی و تاریخی و آبائی (به تعبیر قرآن) و یا سیاسی دخیل در سیر تفکر گردد و پیشفرض برای ما قرار گیرد دور باشیم.

2) توجه شهید به تقابل با غرب مدرن و اندیشه انسان مدرن:

🔅شهید در یک بستر تاریخی وارد عرصه کار اجتهادی دینی و تفکر میشوند که تفکری بر پایه انسان محوری و خود بنیادی در عقلانیت حاکم شده (که در مقابل تفکر اسلامی که جهان را بر محور الله میبیند او جهان را بر محور اندیشه خود معنا میکند لذا آنچه که در اندیشه او نمی آید واقعی نیست و...) فضای تنفسی فکر مسلمان ایرانی را درگیر خود کرده به طوری که نا خود آگاه، مدرن می اندیشد و دغدغه ها و تمایلات اجتماعی و فردی مدرن پیدا کرده است.

🔅شهید سعی در ارائه اسلام به عنوان یک تفکر حق در مقابل این فضای حاکم است. لذا کار شهید بازخوانی تراث اسلام برای انسان امروز و برگرداندن هویت اوست. همین امر سبب میشود که ایشان در موضوعات زیادی ورود کنند چرا که تفکر مقابل با یک نظام همه جانبه که برخاسته از یک جهان بینی دیگری است بروز کرده است. لذا خیلی مواقع که شهید وارد بحثی میشود در نهایت بعد از سیر با اندیشه مقابل و نشان دادن ضعف ها به تولید فکر اسلامی پرداخته و سعی میکند سوال زمانه خود را با فضای اسلامی پاسخ دهد و نه فقط منفعلانه رد شبهه کند بلکه در یک سیری بعد از این که در همان فضای سوال دیدگاه طرف مقابل را به چالش میکشد، مفاهیم محوری دیگری را  طرح میکند.

🔅شاهد این حرف کاری است که شهید مطهری در بحث آزادی انجام داده است. بعد از بحث مفصل در آزادی و تحلیل معنایی آن و نقد فهم انسان مدرن که آزادی را تک عنصری می بیند و افزودن عنصر دوم ((رشد)) به ((عدم مانع)) در سیری بدیهی، آزادی را به آزادی معنوی که رفع مانع برای رسیدن به اهداف خود عالی است می کشاند و بعد به اینجا هم اکتفا نکرده مفاهیمی مثل عبادت و عبودیت و تقوا(عبودیت در مقابل حیث مقصد بودن آزادی و تقوا حیث ملاک بودن آزادی) را مطرح می کند یعنی آزادی به عنوان محوری ترین رکن تفکر مدرن جایش را به عبودیت به عنوان محوری ترین رکن جهان بینی اسلامی میدهد یااینکه بحث توبه را به عنوان ((قیام علیه خود )) مطرح میکند که میتواند سازمان فکری مارکسیسیت را (که قائلند انسان در جبر تاریخی اجتماعی طبقاتی خود قرار دارد و هیچ هویت فردی ندارد ) به چالش بکشد.

3) تفکر شهید یک منظومه است:
 
🔅به نظر شهید، اولین گام در مقابله با تمدن مدرن ارائه یک جهان بینی کامل است. یعنی ایشان در صدد هستند که یک جهان بینی ارائه دهند که تمام اضلاعش کامل باشد و کاملا به یکدیگر مرتبط بوده و همدیگر را معنا میکنند لذا تلاشهای ایشان در مفهوم سازی ها و غیره یک تلاش یک سویه نیست بلکه ناظر به تمام ابعاد فکری این کار را میکنند و این را هم مرهون این هستند که به لحاظ علمی ذوابعاد هستند.
اگر امر بالعکس باشد یعنی شخصی فقط از یک منظر خاص به اسلام بنگرد، حتی اگر آن یک منظر، فلسفه اسلامی باشد نمیتوان اسلام را کما هو حقه شناخت بلکه انسان را فقط از ضلع خاصی با دید خاصی مینگرد و سعی در توجیه همه گفتار اسلام از همان یک بعد را دارد .لذا می بینیم علامه در مقدمه المیزان به این نکته مهم توجه میدهد که شیوه تفسیر نه فلسفه است و نه عرفان گرچه برخی جاها از آن ها استفاده میشود.

4) تفکر شهید یک منظومه اجتهادی است (در مقابل تفکر روشنفکری و اخباری گری):

🔅به این معنا که این گونه نبوده است که عقلانیتی بیرون از فضای اسلام شکل بگیرد و بعد این عقلانیت را به فضای اسلام تحمیل کنیم و هرجا که سازگاری داشت قبول کنیم و هرجا که ناسازگاری داشت رد کنیم(نومن ببعض ونکفر ببعض)که این مدل یکی از خواص تفکر روشنفکری است.

🔅تفکر شهید یک تفکر اجتهادی است با عقلانیت و با بداهت های عقلی شروع میشود و در ادامه سیر عقل را به محضر وحی و قرآن می برد. این به معنای تعبد هم نیست بلکه این عقل است که مخاطب وحی و دین قرار گرفته و به تعبیر امیرالمومنین"لیثیروا فیها دفائن العقول"، اثاره دفائن عقول و رشد عقلی محقق میشود.

🔅مثلا شهید مطهری برخی معارف انسان شناسی را مثل بحث کمال انسانی و هدف نهایی و یا بحث امامت و ولایت(انسان در قوس صعود) را با توجه به دین و استفاده اجتهادی از معارف نقلی توضیح می دهند.

🔅 پس این که میگوییم از سیر بین به مبین استفاده میکینم به معنای استفاده نکردن از معارف نقلی و وحی نیست. بلکه بعد از این که در جهان بینی به وجود مطلقی به نام خداوند تصدیق شد و ضرورت نبوت عامه به دست آمد و نبوت خاصه هم با دلایلش روشن گشت، جا برای استفاده از معارف نقلی با شیوه ای که حجیت بخش است، باز میشود.

🔰هادی محیطی 97.11.27

#یادداشت
#اندیشه_مطهر
@almorsalat

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۰۸



🔆 حوزه علمیه قاعده نظام جمهورى اسلامى است / استحکام این قاعده، با تضمین سه عنصر اصلى امکانپذیر است/ فقاهت، تهذیب و اخلاق، آگاهی سیاسی/ فقاهت دو رکن دارد: اصول استنباط و شناخت سوال زمانه

🔰آیت الله العظمی امام خامنه ای

💠 عزیزان! طلاب جوان! فضلا! توجه کنید که #حوزه_علمیه- همانطور که امام (ره) مکرر فرمودند- قاعده #نظام_جمهورى_اسلامى است و همه چیز روى این قاعده بنا شده و دوام خواهد یافت. این قاعده باید محکم باشد. استحکام این قاعده، با تضمین #سه_عنصر اصلى امکانپذیر است...

💠 اولین عنصر، #فقه است. #فقاهت را به همان معناى پیچیده و ممتازى که امام (ره) براى ما معنا مى کردند و بخصوص در بیانات دو، سه سال اخیرشان بر آن تأکید داشتند، معنا مى کنیم؛ یعنى ترکیبى از متد علمى و دقیق فقاهتى و به تعبیر امام (ره): #فقه_جواهرى. فقه صاحب جواهر، به معناى دقت و اتقان کامل در قواعد فقهى و استنتاج منظم فروع از همان قواعدى است که در فقه و اصول مشخص شده است.

💠این #فقاهت، دو رکن دارد، که رکن اول آن، اصول معتدل و قوى و آگاه به همه جوانب استنباط است، و رکن دوم، تطور فقه مى باشد و همان چیزى است که امام در معناى اجتهاد و مجتهد و فقیه مى فرمودند و تأکید داشتند که مجتهد و فقیه باید با دید باز بتواند استفهامها و سؤالهاى زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانید، ممکن نیست بتوانید در فقه براى آن جوابى پیدا کنید. بنابراین، فهم سؤال و ترتیب جواب مناسب براى آن، مهم است.

💠عنصر دوم، تهذیب و اخلاق است. روزى به اتفاق جمعى از فضلاى بزرگ در خدمت امام (ره) بودیم. ... آن روز امام (ره) فرمودند ... شما اگر فقط به ابقاى دو عنصر در حوزه قم توجه کنید، همه چیز حل خواهد شد: اول، #فقاهت است- که گمان مى کنم تعبیر ایشان این بود که مواظب باشید شعله فقاهت فروننشیند- و دوم، #اخلاق و #تهذیب است. ما اگر مهذب باشیم، خواهیم توانست هستى خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامى قرار دهیم؛ ولى اگر مهذب نباشیم، آنچه که داریم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا که در جهت عکس هم قرار گیرد...

💠 عنصر سوم، #آگاهى_سیاسى است. آگاهى سیاسى به مثابه چشمى است که اگر نداشته باشیم، آن دو عنصر دیگر در حرکت به ما کمک نخواهند کرد. باید سه عنصر اصلى قاعده را حفظ کرد. البته حوزه علمیه باید یکپارچه باشد و از برخى تشنجات که در گوشه و کنار وجود دارد، برى و برکنار بماند. حوزه علمیه، جایگاه قداست و پاکى است.

📚 بیانات 68.03.22

#کلام_ولی
#حوزه_علمیه
#حوزه_و_انقلاب
#در_مدرسه_امام_خمینی
@almorsalat

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۹





💢 #حکمت تا کجا #امتداد می یابد؟

🔰محسن ابراهیمی

✅مقام معظم رهبری در مواضعی از کلام مبارکشان فرموده اند که حکمت باید امتداد پیدا کند. بر اساس فرمایش ایشان، بحث هایی در تفسیر «امتداد حکمت» و فعالیت هایی جهت «امتداد حکمت» صورت گرفته است. در ادامه چند نکته را در مورد امتداد حکمت بیان می کنیم.

✅ترکیب «امتداد حکمت» از دو واژه «امتداد» و حکمت» تشکیل شده است. در گام اول باید مشخص کنیم که مراد از «حکمت» چیست؟ از بیانات رهبری و همچنین مقالات و مباحثی که پیرامون این عنوان صورت گرفته است، مشخص است که مراد از حکمت، همان علمی است که به تعبیر دیگر به آن فلسفه گفته می شود.
با توجه به این مطلب باید توجه داشت که حکمت و فلسفه علمی است که دو ویژگی عمده دارد:
1- فلسفه علمی است که در مورد موجود بما هو موجود بحث می کند و همه مسائل آن گزاره های هستی شناسانه و حقیقی هستند و گزاره های از جنس «باید» و «اعتبار» در آن راه ندارد.
2- روش سلوک در این علم و به دست آوردن معلومات جدید، برهان است. علامه طباطبایی در مدخل نهایه الحکمه می فرمایند: «نقتصر فیه على استعمال البرهان» از این ویژگی بدست می آید که علم فلسفه، محدود به گزاره هایی است که مقدمات برهانی بر اثبات آن وجود داشته باشد و در غیر اینصورت از علم فلسفه و گزاره فلسفی خارج خواهیم شد.

✅نکته دیگر  این است که گزاره هایی که از جنس «باید» هستند بر دو دسته اند. یک دسته باید هایی هستند مثل اینکه وقتی دانستیم که «نمک از کلر و سدیم تشکیل شده است»، برای ساخت نمک می گوییم که «باید کلر و سدیم را با هم ترکیب کنیم». این «باید» ها با «هست» ها رابطه ضرورت بالقیاس دارند. 
دسته دوم «باید» های قراردادی و اعتباری هستند. که در این دسته بر خلاف دسته اول، اعتبار و قرارداد وجود دارد. اما در دسته اول، در واقع قرارداد و اعتبار وجود ندارد. مسائل علم فقه و بخش هایی از علوم انسانی جدید از نوع بایدهای دسته دوم(قرارداد و اعتبار) هستند.

✅سوالی که وجود دارد این است که رابطه بین «باید»های اعتباری و گزاره های هستی شناسانه فلسفی چیست؟ برخی منکر رابطه اند و برخی رابطه را، رابطه تولیدی و علی-معلولی می دانند. اما نظر صحیح این است که رابطه آنها تولیدی نیست بلکه رابطه منطقی بین هست و بایدقراردادی وجود دارد.
شهید مطهری در اصول فلسفه می فرمایند: «در اعتباریات همواره روابط موضوعات و محمولات وضعى و قراردادى و فرضى و اعتبارى است و هیچ مفهوم اعتبارى با یک مفهوم حقیقى و یا یک مفهوم اعتبارى دیگر رابطه واقعى و نفس الامرى ندارد و لهذا زمینه تکاپو و جنبش عقلانى ذهن در مورد اعتباریات فراهم نیست و... ما نمى توانیم با دلیلى که اجزاء آنرا حقایق تشکیل داده اند(برهان) یک مدعاى اعتبارى را اثبات کنیم»(ج2ص168)
همچنین در کتاب جهان بینی توحیدی چنین نگاشته اند: «اینچنین بایدها نتیجه منطقی آنچنان هست هاست»(ص8)

✅نکته دیگر این است که علوم انسانی جدید که امروزه محل بحث جوامع علمی است و برای تولید آنها تلاش می شود، ترکیبی از گزاره های «هست» و «باید(به معنای قرارداد)» است.

✅حال با این توضیحات به سراغ معنای «امتداد» می رویم. از برخی از نوشته ها و توضیحات چنین بر می آید که «امتدادحکمت» به این معناست که علوم انسانی جدید را با علم فلسفه تولید کنیم. با توجه به توضیحات فوق مشخص می شود که این امر صحیح نیست. چرا که اولا نمی توان از گزاره های هستی شناسانه، بایدهای قراردادی تولید کرد و ثانیا فلسفه بر مدار برهان می چرخد و نه تنها در گزاره های اعتباری بلکه در بسیاری از گزاره های هستی شناسانه علوم انسانی، مقدمات برهانی وجود ندارد. پس نتیجه می شود که هیچ موقع نمی توان علوم انسانی را از علم فلسفه تولید کرد.

✅اما معنای صحیح امتداد حکمت که از بیانات رهبر معظم انقلاب بدست می آید این است که بوسیله علم فلسفه و حکمت، مبانی علوم انسانی را که عمدتا مبانی پوزیتویستی هستند، تغییر دهیم و مبانی صحیح اسلامی را جایگزین کنیم. ایشان فرموده اند:"فلسفه های مضاف مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی... چیزهایی است که امتداد حکمت ما محسوب می شود"

✅آنگاه باید تولید مسائل «هست» و «باید» علوم انسانی را با «علم فقه» و بر اساس روش صحیح فقاهت انجام دهیم. البته علم فقهی که خود را محدود به کتاب الطهاره تا دیات نمی داند و خود را مکلف به تولید علوم انسانی جدید می داند. بر همین اساس است که ایشان کرارا فرموده اند که فقه باید توسعه یابد و مسائل جدید علوم انسانی را بر اساس «فقه جواهری» حل کند.

✅کتاب هایی همچون "انسان بعدالدنیا"، "الولایه" از علامه طباطبایی و "نظام حقوق زن" و "انسان و ایمان" از شهید مطهری، نمونه های عینی از امتداد حکمت می باشند.

97.11.25


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۳




 

 

 

 


💠 جایگاه و مزایای نظام اجتهادی امام خمینی (ره) در تولید علوم انسانی اسلامی

🔰 استاد علی فرحانی

#اصول
#پای_درس_استاد
#علوم_انسانی_اسلامی
#در_مدرسه_امام_خمینی



                                                بشنوید

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۳

💢 "باید"ها و "نباید"های تحقق #تمدن_نوین_اسلامی

🔰آیت الله امام خامنه ای

🔶خیلی خوشحال شدم از این‌که مسئله را از لحاظ نظری دنبال کرده‌اید. من از جلسه که بروم باید به خاطر بحث‌های شما سجده شکر به جا بیاورم.

🔶مراقب باشید در بحث‌های نظری غرق نشوید. باید تلاش کنیم، نظریه‌سازی ما ناظر به میدان و عمل باشد.

🔶این بحث‌ها الان پراکنده است، در حالی که ما می‌خواهیم جریان اجتماعی درست کنیم. باید تشکلی درست شود که پراکندگی  را پیوند دهد. البته تجربه نشان داده که ستادسازی و بنیادسازی هم راه‌گشا نیست. تشکیل جلسات هم‌فکری خوب است.

🔶وقتی ما صحبت از تمدن‌سازی می‌کنیم، فقط نمی‌خواهیم یک حرف را از سطح سیاسی عمیق‌تر کنیم؛ گو اینکه خیلی از انقلاب‌های بزرگ مانند انقلاب هند در همین سطح سیاسی باقی ماند و عمیق‌تر نشد. بلکه باید توجه کرد که شعار تمدن، طبیعتش بشری و جهانی است و باید به نحوی ارائه شود که مورد پذیرش عموم مردم قرار گیرد. البته شرط این جهانی شدن هم منوط به تشکیل جامعه اسلامی و شرط تشکیل جامعه اسلامی هم، تشکیل حکومت اسلامی ( #دولت_اسلامی ) است.

🔶 ایجاد امید در خصوص امکان تمدن‌سازی اسلامی نیز با ایجاد حکومت و جامعه اسلامی ایجاد می‌شود. اگر بقیه ببینند که کشوری در مسیر آرمان‌های خود باقی مانده است و خود را با آن منطبق کرده است، برای آنها امید ایجاد می‌شود. بنابراین، تشکیل حکومت و جامعه اسلامی، مقدمه واجب تشکیل تمدن اسلامی است. حرفی را پنجاه سال پیش از سیدقطب خوانده‌ام که کاملاً درست است. او نوشته بود که برای تبلیغ اسلام لازم نیست که مبلغ بفرستیم، بلکه اگر یک روستا را اسلامی بسازیم، خود آن بزرگ‌ترین تبلیغ است و به صورت طبیعی منتشر می‌شود.

🔶 این تمدن را به نحو قابل فهمی به مردم کشور معرفی کنید.
پایه های این تمدن از نظر من عبارتست از: « توحید »، « عبودیت » (عمل به احکام شریعت اسلام)، « کرامت انسانی » و « سبک زندگی ». به نظر من محور این حرکت نیز انسان است. من مخالف محور بودن انسان نیستم و این معنای کرامت داشتن انسان است. البته انسانی محور است که توحید را پذیرفته و به مقام عبودیت رسیده است.

🔶 در نظریه‌پردازی‌ها، کار و برنامه عملی داشته باشید. الان ما احتیاج به #دولت_اسلامی داریم. دولت اسلامی یعنی دولتی که هم تصمیماتش بر مبنای اسلام و شریعت اسلام باشد و هم مسئولینش ایمان و انگیزه لازم را داشته باشند و به کارآمدی اسلام مؤمن و معتقد باشند. "مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ" (نحل/97)؛
این مؤمن بودن مسئله مهمی است. دولتی که می‌خواهد نظام اسلامی را پایداری کند، باید مؤمن و اسلامی باشد. باید با این جهت‌گیری وارد مسائل اصلی مانند عدالت، مردمی‌بودن نظام و سایر مسائل شوید.

🔶 ما متأسفانه می‌بینیم که جامعه هنوز مرعوب تمدن رو به زوال غرب است. هنوز اسم فروشگاه‌ها و مغازه را «مال» و «هایپر استار» و «کافی شاپ» می‌گذارند. این‌ها نشانه مرعوب بودن است. شکستن این فضا نیازمند شجاعت است.

📚 بخشی از فرمایشات اخیر رهبری در دیدار جمعی از فضلا و اساتید حوزه

#کلام_ولی
#تمدن_نوین_اسلامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۶

♻️ برتری اسلام در #توحید (سیر معنوی اسلام)

🔰 علامه طباطبایی (ره)

💠آفرینش خداى چنان‌که زندگى مادى مخصوص را در دسترس نوع انسان قرار داده و همه را با تجهیزات مساوى تجهیز نموده و میان انسان و انسان فرق نگذاشته است، هم‌چنین زندگى معنوى را که پس از پرده زندگى مادى است در دسترس همه قرار داده است، و چنان‌که کمال زندگى مادى انسان در بروز و ظهور همه اعمال و آثار مثبت و منفى اوست که به وسیله بدن از وى صادر مى‌شود، هم‌چنین کمال زندگى معنوى را نیز به همه اعمال و آثار مثبت و منفى وى بسط داده است.

💠اسلام نیز هم‌آهنگ آفرینش زندگى معنوى را از آن همه افراد دانسته و میان هیچ طبقه‌اى فرق نگذاشته است، و هم زندگى معنوى را به همه شئون مثبت و منفى زندگى انسان بسط داده و انسان را به قید زندگى اجتماعى و فعالیت مثبت به سلوک راه معینى دعوت نموده است و در تعلیم این روش به اشاراتى که در لفافه بیانات عادى و عمومى خود آورده، دست زده است، زیرا بیانات لفظى ما هرچه باشد مولود افکار عمومى است که در زندگى اجتماعى مادى خود به منظور تفاهم از آنها استفاده کرده و اندیشه‌ها و مفاهیم ذهنى خود را به وسیله آنها به همدیگر مى‌رسانیم. درک‌هاى ذوقى و شهودى‌ که از اکسیر نایاب‌تر است و در تاریخ انسانیت هیچ‌گاه عمومیت پیدا نکرده، از این مرحله به کلى کنار است. کسى که مى‌خواهد معلومات این درک- درک ذوقى- را از راه دیگر- «اندیشه»- بیان کند، مانند کسى است که مى‌خواهد رنگ‌هاى گوناگون را به نابیناى مادرزاد از راه گوش- «قوه سامعه»- بفهماند و کسى که معانى شهودى را به قالب الفاظ مى‌زند، درست مانند کسى است که آب را با غربال از جایى به جایى ببرد.
از این‌جاست که اسلام دراین باره به همان اشارات و رموز دست زده و بدین‌وسیله از نتیجه زیان‌بخشى که دامن‌گیر دیگران شده، مَصون و محفوظ مانده است.

💠 ممکن است تصور شود دعوى ما که اسلام راه باطن را با اشارات و رموز بیان نموده است دعوى بى‌دلیلى است و در حقیقت سنگ به تاریکى انداختن است، ولى تأمل کافى در بیانات و تعلیمات اسلامى و سنجیدن آنها با حال شیفته و شوریده این طبقه، خلاف این تصور را به ثبوت رسانیده، مراحل کمالى را که رهروان این راه مى‌پیمایند سربسته و به نحو کلى نشان مى‌دهد، اگرچه براى درک حقیقى و تفصیلى آنها راهى جز ذوق نیست.

💠 این طبقه که با استعداد فطرى خود دل‌باخته جمال و کمال نامتناهى حق مى‌باشند، خدا را از راه مهر و محبت پرستش مى‌کنند، نه از راه امید ثواب یا ترس از عقاب، چه پرستش خدا به امید بهشت یا ترس از دوزخ، در حقیقت پرستش همان ثواب یا عقاب است، نه پرستش خداى.

💠بر اثر جاذبه مهر و محبت که دل‌هاى شیفته‌شان را فراگرفته و به ویژه پس از شنیدن این‌که خداى متعال مى‌فرماید:«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» و صدها آیه‌ دیگر که از یاد خدا سخن مى‌گوید، به هر سوى که برمى‌گردند و در هر حال که مى‌باشند به یاد خدا اشتغال دارند:«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ» و وقتى که پیام محبوب خود را:«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ» ، «إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» ، «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» مى‌شنوند مى‌فهمند که همه موجودات آینه‌هایى هستند که هر کدام فراخور وجود خود جمال بى‌مثال حق را نشان مى‌دهند و جز این که آینه هستند، هیچ‌گونه وجود و استقلالى از خود ندارند، از این‌رو با چشم مهر و دلِ‌جویا به هر چیز نگاه مى‌کنند و جز تماشاى جمال دوست منظورى ندارند.

💠 و وقتى که پیام دیگر خداى خود را:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» و «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‌ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» مى‌شنوند مى‌فهمند که به حسب آفرینش در میان چهار دیوار نفس خود محصورند و راهى به خداى خود جز راه نفس ندارند و هرچه را از این جهان پهناور ببینند یا بیابند در خود مى‌بینند و از خود مى‌یابند. در این مرحله است که انسان درمى‌یابد که از همه‌جا و همه‌چیز منقطع است و جز خودش و خدایش کسى نیست. چنین کسى اگر در میان صدها هزار هم باشد تنهاست و اگر دیگران وى را در میان جمع مى‌بینند، وى خود را در خلوتى خالى از اغیار مى‌بیند که جز خدا دیارى را راهى بدان جا نیست. آن وقت است که به خود و به همه‌چیز در خود نگاه مى‌کند و همانا خود را جز آینه‌اى که در آن جمال بى‌مثال حق هویداست چیزى نمى‌بیند، یعنى جز خدا ندارد.

💠وقتى که بدین ترتیب به یاد خدا پرداخت و با عبادت‌هاى مختلف و توجهات گوناگون که به وسیله آنها انجام مى‌گیرد، یاد خدا را در دل خود که از هرزه‌گردى پاک و تهى است تثبیت کرد، در صف اهل یقین قرار خواهد گرفت و وعده خدایى «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» در حق وى عملى خواهد شد. در این هنگام است که درهاى ملکوت آسمان و زمین بر وى باز شده، همه چیز را از آن حق و ملک طلق وى خواهد دید.
«وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»

💠نخست توحید افعالى برایش مکشوف شده، عیاناً مشاهده خواهد کرد خداست که جهان و هرچه را که در آن است مى‌گرداند و اسباب و عوامل بى‌شمار جهان آفرینش را که سرگرم فعالیت‌هاى گوناگون هستند و حرکت‌هاى آنها با صفتى که دارند (حرکت‌هاى اختیارى با صفت اختیار و حرکت‌هاى اضطرارى با همان صفت) همانا با دست تواناى وى در تابلوى آفرینش نقاشى مى‌شود. اگر علت است و اگر معلول است و اگر رابطه میان علت و معلول است، همه ساخته و پرداخته اوست.  «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

💠 سپس به کشف توحید اسمائى و صفاتى خواهد پرداخت و عیناً مشاهده خواهد کرد که صفت کمالى که در این جهان پهناور خودنمایى مى‌کند و هر جمال و جلالى که به چشم مى‌خورد از حیات و علم و قدرت و عزت و عظمت و غیر آنها لمعه و شعاعى است از منبع نور بى‌پایان حق که از دریچه‌هاى گوناگون وجود اشیا با اختلافى که با همدیگر دارند، تابیده است:«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌»

💠سپس در مرحله سوم مشاهده خواهد کرد که این همه صفات گوناگون جلوه‌هایى هستند از ذاتى نامتناهى و در حقیقت همه عین هم و همه عین ذات مى‌باشند:«قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»

💠این است مراحل سه‌گانه توحید که نصیب رهروان راه حق مى‌شود و شیفتگان حق و حقیقت از ادیان و مذاهب مختلف که سر و کار با خدا دارند هنگام رهسپار شدن و پیمودن این راه آن را هدف نهایى خود قرار مى‌دهند، ولى اسلام براى ارتقاى رهروان تربیت شده خود اوجى بالاتر از اوجى که دیگران راه برده‌اند کشف کرده و آن را هدف نهایى آنان قرار مى‌دهد، زیرا آنچه از متون برهمایى و بودایى و صابئى و مجوسى و مسیحى یا غیر آنها دست‌گیر مى‌شود همین اندازه است که صفت محدودیت را از حق سلب کرده، وى را حقیقتى نامتناهى و بالاتر از هر اسم و رسم بشناسند ولیکن اسلام عدم تناهى را (از آن جهت که صفت است و صفت هرچه باشد از تحدید موضوع خالى نخواهد بود) نیز به عنوان صفت نفى کرده، ذات مقدس را بالاتر از هر اسم و رسم و حتى بالاتر از این توصیف مى‌داند و این مرحله از توحید است که جز در آیین مقدس اسلام در جاى دیگر نمى‌توان سراغ کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۷





#معرفی_کتاب

📚 #ره_رهرو_رهبر
🔰 آیت الله امام خامنه ای

💠 انقلاب اسلامی موهبت و نوری الهی است که به واسطه «خورشید فروزان وجود» حضرت امام خمینی (ره) به ما عنایت گردید؛ کسی که «رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همۀ مستضعفان جهان و به خصوص مسلمانان بود. او عبد صالح و بندۀ خاضع خدا و نیایشگر و گریان نیمه شبها و روح بزرگ زمان ما بود»

🔆 شخصیت حضرت امام «در دو بُعد و دو چهره مشاهده می شود:
در دروران حکومت، یک چهره، چهرۀ رهبر و زمامدار است؛ یک چهره، چهرۀ یک زاهد و عارف. ترکیب این دو باهم از آن کارهایی است که جز در پیامبران، جز در مثل داود و سلیمان و جز در پیامبری مثل پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) انسان نمی تواند دیگر پیدا کند.»

🔆 ایشان علاوه بر ابعاد معنوی و سیاسی در بُعد علمی «مظهر نوآوری علمی و تبحّر در فقه و اصول بود.»

🔆 پس از عروج ملکوتی آن «روح قدس الهی» خداوند بر ما منّت نهاد و نعمت وجودِ پربرکت خلف صالح ایشان «حضرت امام خامنه ای» را به ما ارزانی داشت تا در سایۀ ولایت و هدایت های ایشان در راه تحقق «تمدن نوین اسلامی» و زمینه سازی ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تلاش نماییم.

🔰 مقام معظم رهبری در مواقع گوناگون دربارۀ جنبه های مختلف شخصیت حضرت امام مطالب ارزشمندی بیان نمودند.


🔷در آستانه فرا رسیدن پیروزی انقلاب اسلامی و #چهل_سالگی انقلاب مجموعه ای از بیانات مقام معظم رهبری دربارۀ مکتب و شخصیت حضرت امام خمینی (ره) با عنوان «ره، رهرو، رهبر» تقدیم می گردد.



                                                                        دریافت
                                                                       عنوان: ره رهرو رهبر
                                                                      حجم: 7.01 مگابایت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۴

♨️ تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان / کتب عرفانی چه نسبتی با قرآن و کتب ادعیه و روایات دارند؟

🔰 امام خمینی (ره)

💠(این نامه آخرین نامه عرفانی امام خمینی به خانم طباطبایی و آخرین نوشته عرفانی امام در کتاب صحیفه است)
🍁🍁🍁🍁🍁

✨یاد روزى که در ایام جوانى کتاب «فصوص الحکم» و دیگر کتب عرفانى را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشته اند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان - رضوان اللَّه علیه- استفاده نمودم

✨و اکنون که در این سنّ کهولت و از پاى درآمدگى دختر عزیزم (فاطى) خانم فاطمه طباطبائى از این بى بضاعت خواستند چیزى بنویسم باید بگویم که:

🔅 کتب مذکور با همه قدر و منزلتى که دارند و کمکهاى بسیار ارزنده اى به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفة اللَّه و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران- مى کنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند.

🔅فى المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان اى دختر عزیزم که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مى یابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.

🔅تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
یکشنبه 25 دى 1367/ 7 ج 2 1409
روح اللَّه الموسوی الخمینى

📚 صحیفه امام، ج21، ص: 238


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۰۵


معنای صحیح عرفان و سیر و سلوک در سیره نبوی و علوی


💢خیال کردند یک دسته زیادى که معناى عرفان عبارت از این است که انسان یک محلى پیدا بشود و یک ذکرى بگوید و یک سرى حرکت بدهد و یک رقصى بکند و اینها، این معنى عرفان است؟! 

🔅مرتبه اعلاى عرفان را امام على- سلام اللَّه علیه- داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار. 

💢خیال میکردند که کسى که عارف است باید دیگر بکلى کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدرى ذکر بگوید و یک قدرى تغنى بشود و یک قدرى چه بکند و دکاندارى. 

🔅امیر المؤمنین در عین حالى که اعرف خلق اللَّه بعد از رسول اللَّه در این امت، اعرف خلق اللَّه به حق تعالى بود مع ذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کارى به هیچى نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقه ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولى آن هم بود. 

💢یا خیال مى‏شود که کسى که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشه ‏اى بنشینم و وِرد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند. 

🔅این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است، لکن نرفتند تو خانه‏ شان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه میگذرد هر که هر کارى میخواهد بکند. اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند و نکردند. 

🔅موسى بن عمران اهل سلوک بود، ولى مع ذلک، رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد، ابراهیم هم همین طور، رسول خدا هم که همه میدانیم. 

🔅رسول خدایى که سالهاى طولانى در سلوک بوده است، وقتى که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسى ایجاد کرد براى اینکه، عدالت ایجاد بشود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا میشود براى اینکه هر کس هر چیزى دارد بیاورد. 

🔅وقتى که آشفته است نمیتوانند. در یک محیط آشفته نمیشود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفه‏ شان را، اهل فقه، فقه‏شان را، لکن وقتى حکومت یک حکومت عدل الهى شد و عدالت را جارى کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا میشود، در این محیط آرام همه چیز پیدا میشود. 

🔅بنا بر این، «ما نُودِى بِشِی‏ء مِثْلَ ما نُودِىَ بِالوِلایَه» براى اینکه حکومت است. به هیچ چیز مثل این امر سیاسى دعوت نشده است و این امر سیاسى بوده است، زمان پیغمبر بوده است، زمان امیر المؤمنین بوده است، بعدها هم اگر یک فرصت پیدا میشد، آنها هم داشتند این معنا را. 

💢انحرافات زیاد شده است. بعضى از اهل علم خودمان هم همین معانى را دارند: «لباس جندى حرام است، لباس شهرت است، به عدالت مضر است». 

🔅حضرت امیر عادل نبوده؟! حضرت سید الشهدا هم عادل نبوده؟! حضرت امام حسن هم عادل نبوده؟! پیغمبر اکرم هم عادل نبوده؟! براى اینکه لباس جندى داشتند! 

🔅اینها را تزریق کردند به ما، به ما آن طور دستهاى توطئه ‏گر تزریق کردند که ماها هم باورمان آمده است. تو چکار دارى به اینکه چه میگذرد! تو مشغول درست باش! تو مشغول فقهت باش! تو مشغول فلسفه‏ ات باش! تو مشغول عرفانت باش! چکار دارى که چه میگذرد.


📚صحیفه امام ج20 ص 116


#در_مدرسه_امام_خمینی 

#اخلاق_و_عرفان 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۴۶