المرسلات

پیام رسان ها: almorsalat@

المرسلات

پیام رسان ها: almorsalat@

المرسلات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مطهری» ثبت شده است

 

 


🌐 چهار نکته کلی در منظومه فکری شهید مطهری

🔰هادی محیطی

1) سیر از بین به مبین

🔅سیری که شهید در مباحث دارند سیر از بدیهی است یعنی ما قرار نیست هیچ چیزی را مقدم بگیریم بلکه از نقطه بدیهی که قابل تصدیق همگانی و طرف مقابل است شروع میکنیم و با سیر از بین به مبین بالا میرویم تا جایی که به اوج معارف اسلامی هم میرسیم. البته گاهی با عقل و گاهی با نقلی که به معنای تعبد نیست بلکه به معنای رشد ظرفیت عقلی است.

🔅از محسنات این سیر این است که راه گفتگو با هر اندیشه ای را فراهم میکند ((قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم الانعبد الا الله ..)) در گام اول مک از تعبد شروع نمیکنیم بلکه در یک مسیری که عقلانیت بشر آن را میپذیرد سیر میکنیم. طرف مقابل هم برای ارائه تفکر خود باید بتواند از یک گزاره بدیهی شروع کند تا حقانیتش اثبات شود.

 🔅از محسنات دیگر این خواهد بود که با این روش پیشفرض هایی را که شخص به آن آگاه نیست معلوم میگردد یعنی میتوان از این آسیب که عوامل غیر تفکری مثل مشهورات جامعه و عوامل طبقاتی و تاریخی و آبائی (به تعبیر قرآن) و یا سیاسی دخیل در سیر تفکر گردد و پیشفرض برای ما قرار گیرد دور باشیم.

2) توجه شهید به تقابل با غرب مدرن و اندیشه انسان مدرن:

🔅شهید در یک بستر تاریخی وارد عرصه کار اجتهادی دینی و تفکر میشوند که تفکری بر پایه انسان محوری و خود بنیادی در عقلانیت حاکم شده (که در مقابل تفکر اسلامی که جهان را بر محور الله میبیند او جهان را بر محور اندیشه خود معنا میکند لذا آنچه که در اندیشه او نمی آید واقعی نیست و...) فضای تنفسی فکر مسلمان ایرانی را درگیر خود کرده به طوری که نا خود آگاه، مدرن می اندیشد و دغدغه ها و تمایلات اجتماعی و فردی مدرن پیدا کرده است.

🔅شهید سعی در ارائه اسلام به عنوان یک تفکر حق در مقابل این فضای حاکم است. لذا کار شهید بازخوانی تراث اسلام برای انسان امروز و برگرداندن هویت اوست. همین امر سبب میشود که ایشان در موضوعات زیادی ورود کنند چرا که تفکر مقابل با یک نظام همه جانبه که برخاسته از یک جهان بینی دیگری است بروز کرده است. لذا خیلی مواقع که شهید وارد بحثی میشود در نهایت بعد از سیر با اندیشه مقابل و نشان دادن ضعف ها به تولید فکر اسلامی پرداخته و سعی میکند سوال زمانه خود را با فضای اسلامی پاسخ دهد و نه فقط منفعلانه رد شبهه کند بلکه در یک سیری بعد از این که در همان فضای سوال دیدگاه طرف مقابل را به چالش میکشد، مفاهیم محوری دیگری را  طرح میکند.

🔅شاهد این حرف کاری است که شهید مطهری در بحث آزادی انجام داده است. بعد از بحث مفصل در آزادی و تحلیل معنایی آن و نقد فهم انسان مدرن که آزادی را تک عنصری می بیند و افزودن عنصر دوم ((رشد)) به ((عدم مانع)) در سیری بدیهی، آزادی را به آزادی معنوی که رفع مانع برای رسیدن به اهداف خود عالی است می کشاند و بعد به اینجا هم اکتفا نکرده مفاهیمی مثل عبادت و عبودیت و تقوا(عبودیت در مقابل حیث مقصد بودن آزادی و تقوا حیث ملاک بودن آزادی) را مطرح می کند یعنی آزادی به عنوان محوری ترین رکن تفکر مدرن جایش را به عبودیت به عنوان محوری ترین رکن جهان بینی اسلامی میدهد یااینکه بحث توبه را به عنوان ((قیام علیه خود )) مطرح میکند که میتواند سازمان فکری مارکسیسیت را (که قائلند انسان در جبر تاریخی اجتماعی طبقاتی خود قرار دارد و هیچ هویت فردی ندارد ) به چالش بکشد.

3) تفکر شهید یک منظومه است:
 
🔅به نظر شهید، اولین گام در مقابله با تمدن مدرن ارائه یک جهان بینی کامل است. یعنی ایشان در صدد هستند که یک جهان بینی ارائه دهند که تمام اضلاعش کامل باشد و کاملا به یکدیگر مرتبط بوده و همدیگر را معنا میکنند لذا تلاشهای ایشان در مفهوم سازی ها و غیره یک تلاش یک سویه نیست بلکه ناظر به تمام ابعاد فکری این کار را میکنند و این را هم مرهون این هستند که به لحاظ علمی ذوابعاد هستند.
اگر امر بالعکس باشد یعنی شخصی فقط از یک منظر خاص به اسلام بنگرد، حتی اگر آن یک منظر، فلسفه اسلامی باشد نمیتوان اسلام را کما هو حقه شناخت بلکه انسان را فقط از ضلع خاصی با دید خاصی مینگرد و سعی در توجیه همه گفتار اسلام از همان یک بعد را دارد .لذا می بینیم علامه در مقدمه المیزان به این نکته مهم توجه میدهد که شیوه تفسیر نه فلسفه است و نه عرفان گرچه برخی جاها از آن ها استفاده میشود.

4) تفکر شهید یک منظومه اجتهادی است (در مقابل تفکر روشنفکری و اخباری گری):

🔅به این معنا که این گونه نبوده است که عقلانیتی بیرون از فضای اسلام شکل بگیرد و بعد این عقلانیت را به فضای اسلام تحمیل کنیم و هرجا که سازگاری داشت قبول کنیم و هرجا که ناسازگاری داشت رد کنیم(نومن ببعض ونکفر ببعض)که این مدل یکی از خواص تفکر روشنفکری است.

🔅تفکر شهید یک تفکر اجتهادی است با عقلانیت و با بداهت های عقلی شروع میشود و در ادامه سیر عقل را به محضر وحی و قرآن می برد. این به معنای تعبد هم نیست بلکه این عقل است که مخاطب وحی و دین قرار گرفته و به تعبیر امیرالمومنین"لیثیروا فیها دفائن العقول"، اثاره دفائن عقول و رشد عقلی محقق میشود.

🔅مثلا شهید مطهری برخی معارف انسان شناسی را مثل بحث کمال انسانی و هدف نهایی و یا بحث امامت و ولایت(انسان در قوس صعود) را با توجه به دین و استفاده اجتهادی از معارف نقلی توضیح می دهند.

🔅 پس این که میگوییم از سیر بین به مبین استفاده میکینم به معنای استفاده نکردن از معارف نقلی و وحی نیست. بلکه بعد از این که در جهان بینی به وجود مطلقی به نام خداوند تصدیق شد و ضرورت نبوت عامه به دست آمد و نبوت خاصه هم با دلایلش روشن گشت، جا برای استفاده از معارف نقلی با شیوه ای که حجیت بخش است، باز میشود.

🔰هادی محیطی 97.11.27

#یادداشت
#اندیشه_مطهر
@almorsalat

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۰۸

 

 

 

 


✅✅مجموعه جلسات سیر تطور فقه و اصول شیعه (از زمان غیبت صغری تا مکتب امام خمینی (ره) )

🔰 حجت الاسلام سید محمد هاشمی

🔹ارائه شده برای طلاب مدرسه فیلسوف الدوله تهران در شهر مقدس قم/تیرماه 97

👈 تعداد جلسات: 18
💠💠💠💠💠💠
💢 مطالب مطرح شده در این جلسات

1. تبیین فلسفی ضرورت و نحوه پیدایش اصول و فقه
2. تاثیر فهم تطور تاریخی فقه و اصول در استنباط و ضرورت آن
3. بررسی ادوار مهم استنباط در تاریخ شیعه
4. تاثیر شیخ طوسی در تطور استنباط و شکل گیری فقه استدلالی
5. ابن ادریس حلی و شکستن هیمنه ی تقلید از گذشتگان و آغاز دوره جدید در پایان قرن ششم
6. نقش مکتب حله در استنباط در قرن هشتم
7. قرن دهم و یازدهم و تاثیر حاکمیت صفویه در فقه حکومتی
8. ظهور اخباری گری در قرن دوازدهم و افول صد و پنجاه ساله استنباط نزد شیعه
9. امین استرآبادی و استدلال او در انحصار حجج به کلام معصومین علیهم السلام
10 . مختصری از تفاوت نگاه اخباریون و اصولیون به استنباط
11. نهضت تولید جوامع روایی در قرن یازدهم و دوازدهم از برکات دوران اخباری گری (بحار، وسائل، وافی)
12. ظهور وحید بهبهانی در پایان قرن دوازدهم و شکست مکتب اخباری در کربلا و آغاز دوره ی جدید استنباطِ شیعی
13. شیخ انصاری و تجدید بنای استنباط با پی ریزی ساختار جدید در اصول فقه
14. آخوند خراسانی و شاگردان و تعمیق اصول فقه
15. نقش و میزان ورود فلسفه در استنباط پس از آخوند خراسانی
16. بررسی چند مورد از نقش فلسفه در ابواب مختلف اصول فقه پس از آخوند
17. بررسی میزان کارآمدی فقه و اصول موجود در حل مسائل جدید بشر
18. بررسی نظر شهید مطهری در الهام از شیخ طوسی برای حل مسائل جدید
19. اجمالی از راهگشا بودن نظام استنباطی امام خمینی در دوران جدید
20. رهیافتی بر توسعه فقه و حل مسائل علوم انسانی بر اساس نظرات استاد علی فرحانی (از مرحله ی موضوع شناسی تا استنباط)
💠💠💠💠💠💠


                                                           ◀️دانلود صوت جلسات ◀️
                                                                    


💠💠💠💠💠💠

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۱





💢 #حکمت تا کجا #امتداد می یابد؟

🔰محسن ابراهیمی

✅مقام معظم رهبری در مواضعی از کلام مبارکشان فرموده اند که حکمت باید امتداد پیدا کند. بر اساس فرمایش ایشان، بحث هایی در تفسیر «امتداد حکمت» و فعالیت هایی جهت «امتداد حکمت» صورت گرفته است. در ادامه چند نکته را در مورد امتداد حکمت بیان می کنیم.

✅ترکیب «امتداد حکمت» از دو واژه «امتداد» و حکمت» تشکیل شده است. در گام اول باید مشخص کنیم که مراد از «حکمت» چیست؟ از بیانات رهبری و همچنین مقالات و مباحثی که پیرامون این عنوان صورت گرفته است، مشخص است که مراد از حکمت، همان علمی است که به تعبیر دیگر به آن فلسفه گفته می شود.
با توجه به این مطلب باید توجه داشت که حکمت و فلسفه علمی است که دو ویژگی عمده دارد:
1- فلسفه علمی است که در مورد موجود بما هو موجود بحث می کند و همه مسائل آن گزاره های هستی شناسانه و حقیقی هستند و گزاره های از جنس «باید» و «اعتبار» در آن راه ندارد.
2- روش سلوک در این علم و به دست آوردن معلومات جدید، برهان است. علامه طباطبایی در مدخل نهایه الحکمه می فرمایند: «نقتصر فیه على استعمال البرهان» از این ویژگی بدست می آید که علم فلسفه، محدود به گزاره هایی است که مقدمات برهانی بر اثبات آن وجود داشته باشد و در غیر اینصورت از علم فلسفه و گزاره فلسفی خارج خواهیم شد.

✅نکته دیگر  این است که گزاره هایی که از جنس «باید» هستند بر دو دسته اند. یک دسته باید هایی هستند مثل اینکه وقتی دانستیم که «نمک از کلر و سدیم تشکیل شده است»، برای ساخت نمک می گوییم که «باید کلر و سدیم را با هم ترکیب کنیم». این «باید» ها با «هست» ها رابطه ضرورت بالقیاس دارند. 
دسته دوم «باید» های قراردادی و اعتباری هستند. که در این دسته بر خلاف دسته اول، اعتبار و قرارداد وجود دارد. اما در دسته اول، در واقع قرارداد و اعتبار وجود ندارد. مسائل علم فقه و بخش هایی از علوم انسانی جدید از نوع بایدهای دسته دوم(قرارداد و اعتبار) هستند.

✅سوالی که وجود دارد این است که رابطه بین «باید»های اعتباری و گزاره های هستی شناسانه فلسفی چیست؟ برخی منکر رابطه اند و برخی رابطه را، رابطه تولیدی و علی-معلولی می دانند. اما نظر صحیح این است که رابطه آنها تولیدی نیست بلکه رابطه منطقی بین هست و بایدقراردادی وجود دارد.
شهید مطهری در اصول فلسفه می فرمایند: «در اعتباریات همواره روابط موضوعات و محمولات وضعى و قراردادى و فرضى و اعتبارى است و هیچ مفهوم اعتبارى با یک مفهوم حقیقى و یا یک مفهوم اعتبارى دیگر رابطه واقعى و نفس الامرى ندارد و لهذا زمینه تکاپو و جنبش عقلانى ذهن در مورد اعتباریات فراهم نیست و... ما نمى توانیم با دلیلى که اجزاء آنرا حقایق تشکیل داده اند(برهان) یک مدعاى اعتبارى را اثبات کنیم»(ج2ص168)
همچنین در کتاب جهان بینی توحیدی چنین نگاشته اند: «اینچنین بایدها نتیجه منطقی آنچنان هست هاست»(ص8)

✅نکته دیگر این است که علوم انسانی جدید که امروزه محل بحث جوامع علمی است و برای تولید آنها تلاش می شود، ترکیبی از گزاره های «هست» و «باید(به معنای قرارداد)» است.

✅حال با این توضیحات به سراغ معنای «امتداد» می رویم. از برخی از نوشته ها و توضیحات چنین بر می آید که «امتدادحکمت» به این معناست که علوم انسانی جدید را با علم فلسفه تولید کنیم. با توجه به توضیحات فوق مشخص می شود که این امر صحیح نیست. چرا که اولا نمی توان از گزاره های هستی شناسانه، بایدهای قراردادی تولید کرد و ثانیا فلسفه بر مدار برهان می چرخد و نه تنها در گزاره های اعتباری بلکه در بسیاری از گزاره های هستی شناسانه علوم انسانی، مقدمات برهانی وجود ندارد. پس نتیجه می شود که هیچ موقع نمی توان علوم انسانی را از علم فلسفه تولید کرد.

✅اما معنای صحیح امتداد حکمت که از بیانات رهبر معظم انقلاب بدست می آید این است که بوسیله علم فلسفه و حکمت، مبانی علوم انسانی را که عمدتا مبانی پوزیتویستی هستند، تغییر دهیم و مبانی صحیح اسلامی را جایگزین کنیم. ایشان فرموده اند:"فلسفه های مضاف مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی... چیزهایی است که امتداد حکمت ما محسوب می شود"

✅آنگاه باید تولید مسائل «هست» و «باید» علوم انسانی را با «علم فقه» و بر اساس روش صحیح فقاهت انجام دهیم. البته علم فقهی که خود را محدود به کتاب الطهاره تا دیات نمی داند و خود را مکلف به تولید علوم انسانی جدید می داند. بر همین اساس است که ایشان کرارا فرموده اند که فقه باید توسعه یابد و مسائل جدید علوم انسانی را بر اساس «فقه جواهری» حل کند.

✅کتاب هایی همچون "انسان بعدالدنیا"، "الولایه" از علامه طباطبایی و "نظام حقوق زن" و "انسان و ایمان" از شهید مطهری، نمونه های عینی از امتداد حکمت می باشند.

97.11.25


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۳

 

🔰شهید مطهری

 

🔅اسلام هرگز به شکل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است.

🔅تعلیمات اسلامی همه متوجه روح و معنی و راهی است که بشر را به آن هدفها و معانی می‌رساند.

🔅اسلام هدفها و معانی و ارائه طریقه رسیدن به آن هدفها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه تمدن و فرهنگ پرهیز کرده است.

🔅در اسلام یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی‌توان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد و مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید.

🔅از این رو، پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان برمی‌دارد.

🔅این همان درهم آمیختن تعقل و تدین است. از طرفی اصول را ثابت و پایدار گرفته و از طرفی آن را از شکلها جدا کرده است. کلیات را به دست داده است. این کلیات مظاهر گوناگونی دارند و تغییر مظاهر، حقیقت را تغییر نمی‌دهد.

🔅اما تطبیق حقیقت بر مظاهر و مصادیق خود هم آنقدر ساده نیست که کار همه کس باشد، بلکه نیازمند درکی عمیق و فهمی صحیح است.

 

📚جاذبه و دافعه ص144

 

#اندیشه_مطهر

#اندیشه_های_تمدن_ساز

@almorsalat


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۲