🔊🔊 #بشنوید
♨️ معرفت نفس، غفلت و مراقبه
🔰استاد علی فرحانی
📌 بخشی از جلسات بدایه در توضیح فاعل بالتجلی
🔊🔊 #بشنوید
♨️ معرفت نفس، غفلت و مراقبه
🔰استاد علی فرحانی
📌 بخشی از جلسات بدایه در توضیح فاعل بالتجلی
💠 معرفت نفس
🔰علامه حسن زاده
🔅یکى از مباحث بسیار مهم در فلسفه، معرفت نفس است. و براى یک مرد مستبصر محقق اهمیت بسزا دارد که بفهمد خود کیست. و معرفة النفس در حکمت چون تشریح در طب است، جز این که تشریح در آگاهى به کالبد است و آن در شناسایى انسان.
🔅باید به علماى طبیعى که در رشته هاى گوناگون چون خاک شناسى و گیاه شناسى و جانور شناسى و ستاره شناسى و امثال آنها بحث و فحص مى کنند، گفت: بیایید اول خودمان را بشناسیم سپس جز خود را. و بقول سقراط حکیم بیهوده در شناختن موجودات خشک و بى روح رنج مبر بلکه خود را بشناس که شناختن نفس انسان بالاتر از شناختن اسرار طبیعت است. این نکته منقول از سقراط را شأنى عظیم است.
🔅علم الهدى سید مرتضى در مجلس نوزدهم کتاب شریف غرر الفوائد و در رالقلائد معروف به امالى آنجناب روایت کرده است که: ان بعض ازواج النبى صلى الله علیه و آله وسلم سألته متى یعرف الانسان ربه؟ فقال: اذا عرف نفسه. (ص 274 ج 1). و نیز در همان کتاب گوید: روى عن النبى صلى الله علیه و آله وسلم انه قال: أعلمکم بنفسه أعلمکم بربه.
🔅نکته هزار و یکم کتاب ما هزار و یک نکته، حائز چهل حدیث از غرر احادیث اهل بیت طهارت و عصمت و وحى و و سائط فیض الهى صلوات الله علیهم در معرفت نفس و تحریص و ترغیب به معرفت نفس است.
🔅کتاب دروس معرفت نفس ما را نیز که خداوند سبحان توفیق اتمام آن را مرحمت فرمایاد در این مطلب مهم بلکه اهم مطالب علوم انسانى، شأنى است. و در اثناى شرح فصوص آتى به اشاراتى ارائه مى شود.
📚 نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ص: 114
#عرفان
#معرفت_نفس
@almorsalat
🌿 قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
🌿 قومی دگر حواله به تقدیر میکنند
🔰استاد علی فرحانی
#اخلاق_و_عرفان
#پای_درس_استاد
🔰بشنوید🔰
✅ شب و روزی یک ساعت به خود بپرداز
(وصیت میرزاى شیرازى به میرزا حسین قاضى قدّس اللّه سرّ هما)
🔰 علامه حسن زاده آملی
🔆در شب پنجشنبه 21 رجب المرجب 1387 ه. ق- 3/ 8/ 1346 ه. ش، از محضر مبارک استاد علامه طباطبائى با تنى چند از افاضل دوستان استفاده مى کردیم، در حاشیه جلسه درس، سخن از استادش مرحوم آقاى قاضى و اساتید و شاگردانش به میان آمد.
🔆 از آن جمله فرمودند: آن مرحوم اساتید بسیار دیده است- و چند نفر را نام برده است- تا اینکه فرمودند: پدر او مرحوم حاج میرزا حسین قاضى تفسیر سوره فاتحه و سوره انعام نوشته و من دیدم ولى اکنون نمى دانم کى دارد و در دست کیست. و فرمودند حاج میرزا حسین قاضى از شاگردان مرحوم میرزاى شیرازى بود و چون از نزد میرزا خواست خداحافظى کند و به تبریز برود، مرحوم میرزا به او گفت حالا که مى روى شب و روزى یک ساعت به خود بپرداز.
🔆بعد از چندى که مرحوم میرزا از دیگران درباره مرحوم حاج میرزا حسین قاضى حال پرسید در جواب گفتند: آقا آن یک ساعت تبدیل به 24 ساعت شد که همواره در مراقبت و حضور و عزلت بود. امّا عزلتى که:
🔹هرگز میان حاضر و غائب شنیده اى
🔹من در میان جمع و دلم جاى دیگر است
🔆راقم گوید که در صبح روز پنجشنبه 20 شعبان المعظّم 1387 ه. ق- 2 آذر 1346 ه. ش در قم به حضور شریف مرحوم آیة اللّه حاج سیّد حسین قاضى طباطبائى پسر عموى آیة اللّه حاج سیّد على قاضى قدّس سرّه تشرّف حاصل کردم، مطالبى از آن جناب یادداشت کردم، از آن جمله موضوع مراقبت و حضور دائمى مرحوم حاج سیّد حسین قاضى و گفتار میرزاى شیرازى با ایشان بود چنانکه از استاد علامه طباطبائى نقل کرده ایم.
🔆در این واقعه شیرین و دلنشین هم باید از تأثیر نفسانى مرحوم میرزاى شیرازى سخن گفت و هم از قابلیت مرحوم میرزا حسین قاضى که هم فاعل در فاعلیّت تام بوده و هم قابل در قابلیت.
🔆تأثیر نفوس کامله در نفوس مستعدّه اینچنین است.
📚 نامه ها و برنامه ها، ص: 219
#اخلاق_و_عرفان
#قله_های_تهذیب
#سلسلهی_شاگردان_آخوند_ملاحسینقلی
@almorsalat
♻️ برتری اسلام در #توحید (سیر معنوی اسلام)
🔰 علامه طباطبایی (ره)
💠آفرینش خداى چنانکه زندگى مادى مخصوص را در دسترس نوع انسان قرار داده و همه را با تجهیزات مساوى تجهیز نموده و میان انسان و انسان فرق نگذاشته است، همچنین زندگى معنوى را که پس از پرده زندگى مادى است در دسترس همه قرار داده است، و چنانکه کمال زندگى مادى انسان در بروز و ظهور همه اعمال و آثار مثبت و منفى اوست که به وسیله بدن از وى صادر مىشود، همچنین کمال زندگى معنوى را نیز به همه اعمال و آثار مثبت و منفى وى بسط داده است.
💠اسلام نیز همآهنگ آفرینش زندگى معنوى را از آن همه افراد دانسته و میان هیچ طبقهاى فرق نگذاشته است، و هم زندگى معنوى را به همه شئون مثبت و منفى زندگى انسان بسط داده و انسان را به قید زندگى اجتماعى و فعالیت مثبت به سلوک راه معینى دعوت نموده است و در تعلیم این روش به اشاراتى که در لفافه بیانات عادى و عمومى خود آورده، دست زده است، زیرا بیانات لفظى ما هرچه باشد مولود افکار عمومى است که در زندگى اجتماعى مادى خود به منظور تفاهم از آنها استفاده کرده و اندیشهها و مفاهیم ذهنى خود را به وسیله آنها به همدیگر مىرسانیم. درکهاى ذوقى و شهودى که از اکسیر نایابتر است و در تاریخ انسانیت هیچگاه عمومیت پیدا نکرده، از این مرحله به کلى کنار است. کسى که مىخواهد معلومات این درک- درک ذوقى- را از راه دیگر- «اندیشه»- بیان کند، مانند کسى است که مىخواهد رنگهاى گوناگون را به نابیناى مادرزاد از راه گوش- «قوه سامعه»- بفهماند و کسى که معانى شهودى را به قالب الفاظ مىزند، درست مانند کسى است که آب را با غربال از جایى به جایى ببرد.
از اینجاست که اسلام دراین باره به همان اشارات و رموز دست زده و بدینوسیله از نتیجه زیانبخشى که دامنگیر دیگران شده، مَصون و محفوظ مانده است.
💠 ممکن است تصور شود دعوى ما که اسلام راه باطن را با اشارات و رموز بیان نموده است دعوى بىدلیلى است و در حقیقت سنگ به تاریکى انداختن است، ولى تأمل کافى در بیانات و تعلیمات اسلامى و سنجیدن آنها با حال شیفته و شوریده این طبقه، خلاف این تصور را به ثبوت رسانیده، مراحل کمالى را که رهروان این راه مىپیمایند سربسته و به نحو کلى نشان مىدهد، اگرچه براى درک حقیقى و تفصیلى آنها راهى جز ذوق نیست.
💠 این طبقه که با استعداد فطرى خود دلباخته جمال و کمال نامتناهى حق مىباشند، خدا را از راه مهر و محبت پرستش مىکنند، نه از راه امید ثواب یا ترس از عقاب، چه پرستش خدا به امید بهشت یا ترس از دوزخ، در حقیقت پرستش همان ثواب یا عقاب است، نه پرستش خداى.
💠بر اثر جاذبه مهر و محبت که دلهاى شیفتهشان را فراگرفته و به ویژه پس از شنیدن اینکه خداى متعال مىفرماید:«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» و صدها آیه دیگر که از یاد خدا سخن مىگوید، به هر سوى که برمىگردند و در هر حال که مىباشند به یاد خدا اشتغال دارند:«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ» و وقتى که پیام محبوب خود را:«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ» ، «إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» ، «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» مىشنوند مىفهمند که همه موجودات آینههایى هستند که هر کدام فراخور وجود خود جمال بىمثال حق را نشان مىدهند و جز این که آینه هستند، هیچگونه وجود و استقلالى از خود ندارند، از اینرو با چشم مهر و دلِجویا به هر چیز نگاه مىکنند و جز تماشاى جمال دوست منظورى ندارند.
💠 و وقتى که پیام دیگر خداى خود را:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» و «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» مىشنوند مىفهمند که به حسب آفرینش در میان چهار دیوار نفس خود محصورند و راهى به خداى خود جز راه نفس ندارند و هرچه را از این جهان پهناور ببینند یا بیابند در خود مىبینند و از خود مىیابند. در این مرحله است که انسان درمىیابد که از همهجا و همهچیز منقطع است و جز خودش و خدایش کسى نیست. چنین کسى اگر در میان صدها هزار هم باشد تنهاست و اگر دیگران وى را در میان جمع مىبینند، وى خود را در خلوتى خالى از اغیار مىبیند که جز خدا دیارى را راهى بدان جا نیست. آن وقت است که به خود و به همهچیز در خود نگاه مىکند و همانا خود را جز آینهاى که در آن جمال بىمثال حق هویداست چیزى نمىبیند، یعنى جز خدا ندارد.
💠وقتى که بدین ترتیب به یاد خدا پرداخت و با عبادتهاى مختلف و توجهات گوناگون که به وسیله آنها انجام مىگیرد، یاد خدا را در دل خود که از هرزهگردى پاک و تهى است تثبیت کرد، در صف اهل یقین قرار خواهد گرفت و وعده خدایى «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» در حق وى عملى خواهد شد. در این هنگام است که درهاى ملکوت آسمان و زمین بر وى باز شده، همه چیز را از آن حق و ملک طلق وى خواهد دید.
«وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»
💠نخست توحید افعالى برایش مکشوف شده، عیاناً مشاهده خواهد کرد خداست که جهان و هرچه را که در آن است مىگرداند و اسباب و عوامل بىشمار جهان آفرینش را که سرگرم فعالیتهاى گوناگون هستند و حرکتهاى آنها با صفتى که دارند (حرکتهاى اختیارى با صفت اختیار و حرکتهاى اضطرارى با همان صفت) همانا با دست تواناى وى در تابلوى آفرینش نقاشى مىشود. اگر علت است و اگر معلول است و اگر رابطه میان علت و معلول است، همه ساخته و پرداخته اوست. «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
💠 سپس به کشف توحید اسمائى و صفاتى خواهد پرداخت و عیناً مشاهده خواهد کرد که صفت کمالى که در این جهان پهناور خودنمایى مىکند و هر جمال و جلالى که به چشم مىخورد از حیات و علم و قدرت و عزت و عظمت و غیر آنها لمعه و شعاعى است از منبع نور بىپایان حق که از دریچههاى گوناگون وجود اشیا با اختلافى که با همدیگر دارند، تابیده است:«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»
💠سپس در مرحله سوم مشاهده خواهد کرد که این همه صفات گوناگون جلوههایى هستند از ذاتى نامتناهى و در حقیقت همه عین هم و همه عین ذات مىباشند:«قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»
💠این است مراحل سهگانه توحید که نصیب رهروان راه حق مىشود و شیفتگان حق و حقیقت از ادیان و مذاهب مختلف که سر و کار با خدا دارند هنگام رهسپار شدن و پیمودن این راه آن را هدف نهایى خود قرار مىدهند، ولى اسلام براى ارتقاى رهروان تربیت شده خود اوجى بالاتر از اوجى که دیگران راه بردهاند کشف کرده و آن را هدف نهایى آنان قرار مىدهد، زیرا آنچه از متون برهمایى و بودایى و صابئى و مجوسى و مسیحى یا غیر آنها دستگیر مىشود همین اندازه است که صفت محدودیت را از حق سلب کرده، وى را حقیقتى نامتناهى و بالاتر از هر اسم و رسم بشناسند ولیکن اسلام عدم تناهى را (از آن جهت که صفت است و صفت هرچه باشد از تحدید موضوع خالى نخواهد بود) نیز به عنوان صفت نفى کرده، ذات مقدس را بالاتر از هر اسم و رسم و حتى بالاتر از این توصیف مىداند و این مرحله از توحید است که جز در آیین مقدس اسلام در جاى دیگر نمىتوان سراغ کرد.
♨️ تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان / کتب عرفانی چه نسبتی با قرآن و کتب ادعیه و روایات دارند؟
🔰 امام خمینی (ره)
💠(این نامه آخرین نامه عرفانی امام خمینی به خانم طباطبایی و آخرین نوشته عرفانی امام در کتاب صحیفه است)
🍁🍁🍁🍁🍁
✨یاد روزى که در ایام جوانى کتاب «فصوص الحکم» و دیگر کتب عرفانى را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشته اند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان - رضوان اللَّه علیه- استفاده نمودم
✨و اکنون که در این سنّ کهولت و از پاى درآمدگى دختر عزیزم (فاطى) خانم فاطمه طباطبائى از این بى بضاعت خواستند چیزى بنویسم باید بگویم که:
🔅 کتب مذکور با همه قدر و منزلتى که دارند و کمکهاى بسیار ارزنده اى به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفة اللَّه و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران- مى کنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند.
🔅فى المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان اى دختر عزیزم که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مى یابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.
🔅تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
یکشنبه 25 دى 1367/ 7 ج 2 1409
روح اللَّه الموسوی الخمینى
📚 صحیفه امام، ج21، ص: 238
💢خیال کردند یک دسته زیادى که معناى عرفان عبارت از این است که انسان یک محلى پیدا بشود و یک ذکرى بگوید و یک سرى حرکت بدهد و یک رقصى بکند و اینها، این معنى عرفان است؟!
🔅مرتبه اعلاى عرفان را امام على- سلام اللَّه علیه- داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار.
💢خیال میکردند که کسى که عارف است باید دیگر بکلى کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدرى ذکر بگوید و یک قدرى تغنى بشود و یک قدرى چه بکند و دکاندارى.
🔅امیر المؤمنین در عین حالى که اعرف خلق اللَّه بعد از رسول اللَّه در این امت، اعرف خلق اللَّه به حق تعالى بود مع ذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کارى به هیچى نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقه ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولى آن هم بود.
💢یا خیال مىشود که کسى که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشه اى بنشینم و وِرد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند.
🔅این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است، لکن نرفتند تو خانه شان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه میگذرد هر که هر کارى میخواهد بکند. اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند و نکردند.
🔅موسى بن عمران اهل سلوک بود، ولى مع ذلک، رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد، ابراهیم هم همین طور، رسول خدا هم که همه میدانیم.
🔅رسول خدایى که سالهاى طولانى در سلوک بوده است، وقتى که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسى ایجاد کرد براى اینکه، عدالت ایجاد بشود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا میشود براى اینکه هر کس هر چیزى دارد بیاورد.
🔅وقتى که آشفته است نمیتوانند. در یک محیط آشفته نمیشود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفه شان را، اهل فقه، فقهشان را، لکن وقتى حکومت یک حکومت عدل الهى شد و عدالت را جارى کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا میشود، در این محیط آرام همه چیز پیدا میشود.
🔅بنا بر این، «ما نُودِى بِشِیء مِثْلَ ما نُودِىَ بِالوِلایَه» براى اینکه حکومت است. به هیچ چیز مثل این امر سیاسى دعوت نشده است و این امر سیاسى بوده است، زمان پیغمبر بوده است، زمان امیر المؤمنین بوده است، بعدها هم اگر یک فرصت پیدا میشد، آنها هم داشتند این معنا را.
💢انحرافات زیاد شده است. بعضى از اهل علم خودمان هم همین معانى را دارند: «لباس جندى حرام است، لباس شهرت است، به عدالت مضر است».
🔅حضرت امیر عادل نبوده؟! حضرت سید الشهدا هم عادل نبوده؟! حضرت امام حسن هم عادل نبوده؟! پیغمبر اکرم هم عادل نبوده؟! براى اینکه لباس جندى داشتند!
🔅اینها را تزریق کردند به ما، به ما آن طور دستهاى توطئه گر تزریق کردند که ماها هم باورمان آمده است. تو چکار دارى به اینکه چه میگذرد! تو مشغول درست باش! تو مشغول فقهت باش! تو مشغول فلسفه ات باش! تو مشغول عرفانت باش! چکار دارى که چه میگذرد.
📚صحیفه امام ج20 ص 116
#در_مدرسه_امام_خمینی
#اخلاق_و_عرفان
ماجرای مکاتبات علمین، مرحوم محقق اصفهانی و سید احمد کربلایی و نوشتن محاکمات علامه طباطبایی بر آراء ایشان در درس نهایه الحکمه
استاد علی فرحانی
#فلسفه و #عرفان
⭕️نکات کلیدی درباره روش صحیح فکر و تعقل، مراحل یادگیری علم، روش تقریر نویسی و...
🔰استاد علی فرحانی
📌درس الموجز سال 86 جلسه 57
#مهارت_های_تحصیلی
فایل را در کانال المرسلات ببینید: