المرسلات

پیام رسان ها: almorsalat@

المرسلات

پیام رسان ها: almorsalat@

المرسلات

 

 

 

 

 

💠 تدریس ادبیات کاربردی
👈 جلسه اول

🔰حجت الاسلام محمدمهدی مقدسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۸





💢 #حکمت تا کجا #امتداد می یابد؟

🔰محسن ابراهیمی

✅مقام معظم رهبری در مواضعی از کلام مبارکشان فرموده اند که حکمت باید امتداد پیدا کند. بر اساس فرمایش ایشان، بحث هایی در تفسیر «امتداد حکمت» و فعالیت هایی جهت «امتداد حکمت» صورت گرفته است. در ادامه چند نکته را در مورد امتداد حکمت بیان می کنیم.

✅ترکیب «امتداد حکمت» از دو واژه «امتداد» و حکمت» تشکیل شده است. در گام اول باید مشخص کنیم که مراد از «حکمت» چیست؟ از بیانات رهبری و همچنین مقالات و مباحثی که پیرامون این عنوان صورت گرفته است، مشخص است که مراد از حکمت، همان علمی است که به تعبیر دیگر به آن فلسفه گفته می شود.
با توجه به این مطلب باید توجه داشت که حکمت و فلسفه علمی است که دو ویژگی عمده دارد:
1- فلسفه علمی است که در مورد موجود بما هو موجود بحث می کند و همه مسائل آن گزاره های هستی شناسانه و حقیقی هستند و گزاره های از جنس «باید» و «اعتبار» در آن راه ندارد.
2- روش سلوک در این علم و به دست آوردن معلومات جدید، برهان است. علامه طباطبایی در مدخل نهایه الحکمه می فرمایند: «نقتصر فیه على استعمال البرهان» از این ویژگی بدست می آید که علم فلسفه، محدود به گزاره هایی است که مقدمات برهانی بر اثبات آن وجود داشته باشد و در غیر اینصورت از علم فلسفه و گزاره فلسفی خارج خواهیم شد.

✅نکته دیگر  این است که گزاره هایی که از جنس «باید» هستند بر دو دسته اند. یک دسته باید هایی هستند مثل اینکه وقتی دانستیم که «نمک از کلر و سدیم تشکیل شده است»، برای ساخت نمک می گوییم که «باید کلر و سدیم را با هم ترکیب کنیم». این «باید» ها با «هست» ها رابطه ضرورت بالقیاس دارند. 
دسته دوم «باید» های قراردادی و اعتباری هستند. که در این دسته بر خلاف دسته اول، اعتبار و قرارداد وجود دارد. اما در دسته اول، در واقع قرارداد و اعتبار وجود ندارد. مسائل علم فقه و بخش هایی از علوم انسانی جدید از نوع بایدهای دسته دوم(قرارداد و اعتبار) هستند.

✅سوالی که وجود دارد این است که رابطه بین «باید»های اعتباری و گزاره های هستی شناسانه فلسفی چیست؟ برخی منکر رابطه اند و برخی رابطه را، رابطه تولیدی و علی-معلولی می دانند. اما نظر صحیح این است که رابطه آنها تولیدی نیست بلکه رابطه منطقی بین هست و بایدقراردادی وجود دارد.
شهید مطهری در اصول فلسفه می فرمایند: «در اعتباریات همواره روابط موضوعات و محمولات وضعى و قراردادى و فرضى و اعتبارى است و هیچ مفهوم اعتبارى با یک مفهوم حقیقى و یا یک مفهوم اعتبارى دیگر رابطه واقعى و نفس الامرى ندارد و لهذا زمینه تکاپو و جنبش عقلانى ذهن در مورد اعتباریات فراهم نیست و... ما نمى توانیم با دلیلى که اجزاء آنرا حقایق تشکیل داده اند(برهان) یک مدعاى اعتبارى را اثبات کنیم»(ج2ص168)
همچنین در کتاب جهان بینی توحیدی چنین نگاشته اند: «اینچنین بایدها نتیجه منطقی آنچنان هست هاست»(ص8)

✅نکته دیگر این است که علوم انسانی جدید که امروزه محل بحث جوامع علمی است و برای تولید آنها تلاش می شود، ترکیبی از گزاره های «هست» و «باید(به معنای قرارداد)» است.

✅حال با این توضیحات به سراغ معنای «امتداد» می رویم. از برخی از نوشته ها و توضیحات چنین بر می آید که «امتدادحکمت» به این معناست که علوم انسانی جدید را با علم فلسفه تولید کنیم. با توجه به توضیحات فوق مشخص می شود که این امر صحیح نیست. چرا که اولا نمی توان از گزاره های هستی شناسانه، بایدهای قراردادی تولید کرد و ثانیا فلسفه بر مدار برهان می چرخد و نه تنها در گزاره های اعتباری بلکه در بسیاری از گزاره های هستی شناسانه علوم انسانی، مقدمات برهانی وجود ندارد. پس نتیجه می شود که هیچ موقع نمی توان علوم انسانی را از علم فلسفه تولید کرد.

✅اما معنای صحیح امتداد حکمت که از بیانات رهبر معظم انقلاب بدست می آید این است که بوسیله علم فلسفه و حکمت، مبانی علوم انسانی را که عمدتا مبانی پوزیتویستی هستند، تغییر دهیم و مبانی صحیح اسلامی را جایگزین کنیم. ایشان فرموده اند:"فلسفه های مضاف مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روانشناسی... چیزهایی است که امتداد حکمت ما محسوب می شود"

✅آنگاه باید تولید مسائل «هست» و «باید» علوم انسانی را با «علم فقه» و بر اساس روش صحیح فقاهت انجام دهیم. البته علم فقهی که خود را محدود به کتاب الطهاره تا دیات نمی داند و خود را مکلف به تولید علوم انسانی جدید می داند. بر همین اساس است که ایشان کرارا فرموده اند که فقه باید توسعه یابد و مسائل جدید علوم انسانی را بر اساس «فقه جواهری» حل کند.

✅کتاب هایی همچون "انسان بعدالدنیا"، "الولایه" از علامه طباطبایی و "نظام حقوق زن" و "انسان و ایمان" از شهید مطهری، نمونه های عینی از امتداد حکمت می باشند.

97.11.25


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۳۳



💢 علم اصول فقه، پلیس چهارراه استنباط

🔅کدام علوم و به چه مقدار در استنباط و اجتهاد دخالت دارند؟
🔅منظور از دستگاه استنباطی چیست؟

🔰استاد علی فرحانی

📌 بخشی از بیانات استاد در جلسه سوم از #پنجشنبه_های_مفتاح



                                      «بشنوید»



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۲۷

 

 

 

💢 چگونه فلسفه بخوانیم؟

👈 نکاتی مهم پیرامون یادگیری فلسفه
👈 روش صحیح آموزش علم فلسفه
👈 تفاوت علم فلسفه و تفکر فلسفی
👈 جایگاه کتاب بدایه الحکمه و نسبت آن با اسفار

🔰 استاد علی فرحانی

📌 بخشی از جلسه اول تدریس بدایه، فیضیه، سال94

 

 

                                                 «بشنوید»


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۲۳

 

 

 

 


💢 صوت #مجموعه_دروس الموجز و اصول الفقه

🔰استاد علی فرحانی

📌 این مجموعه درسی، به گونه ای تدریس شده اند، که زمان تحصیل علم اصول را کاهش و سرعت یادگیری و جمع بندی را افزایش می دهند.

✅✅✅

💠تدریس کتاب الموجز آیت الله سبحانی
🔸قم، مدرسه حقانی، 86-87
🔹محدوده: کل کتاب
👈 تعداد:133

👇👇
دانلود

✅✅✅

💠 تدریس کتاب اصول الفقه مرحوم مظفر
🔸قم، مدرسه حقانی، 87-88
🔹محدوده:از ابتدای کتاب تا ابتدای اجتماع امر و نهی
👈 تعداد: 137

👇👇
دانلود

✅✅✅

💠 تدریس کتاب اصول الفقه مرحوم مظفر
🔸 قم، مدرسه حقانی، 88-89
🔹 محدوده: از اجتماع امر و نهی تا پایان کتاب
👈 تعداد:121

👇👇
دانلود

#اصول
#پای_درس_استاد

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۳۸

 

 

♨️ #مجموعه_جلسات برهان و عرض ذاتی

🔰استاد علی فرحانی

💠مبحث #تمایز_علوم و ملاک آن، مسئله ای است که معمولا در ابتدای علم اصول و علم فلسفه، مطرح می شود. یکی از اقوال در بحث تمایز علوم، «#موضوع» است و غالب حکما قائل اند که ملاک تمایز علوم «موضوع» است. از آنجایی که موضوع علم را چنین تعریف کرده اند که «ما یبحث فیه عن اعراضه الذاتیه» ، بحث ملاک تمایز علوم به بحث از چیستی «#عرضی_ذاتی» کشیده می شود.

💠 محققین از حکما، قائلند که قول به موضوع علم و عرض ذاتی و معنای آن، بر اساس قرارداد و تسالم نیست بلکه این مطلب حاصل دقت نظر در مسئله «#برهان» است. لذا بحث تمایز علوم به بحث «برهان» در علم منطق و «#شروط_مقدمات_برهان» می رسد. «برهان» که وسیله ای برای رسیدن به یقین بالمعنی الاخص می باشد، عصاره علم منطق است و برای فهم جایگاه آن لازم است که سازمان منطقی صحیحی در ذهن داشته باشیم.

💠 استاد علی فرحانی در ابتدای تدریس کتاب بدایه الحکمه، به مناسبت اینکه علامه در مورد موضوع فلسفه می فرمایند: «موضوعها- الذی یبحث فیه عن اعراضه الذاتیه- هو الموجود بما هو موجود»، به بحث «موضوع علم» می پردازند و با توجه به توضیحی که بیان شد، برای مشخص شدن معنای «#عرض_ذاتی» و جایگاه باب «#برهان»، یک دوره سازمان کتاب «#المنطق» را مرور می کنند و خصوصا باب «برهان» این کتاب را توضیح می دهند. این بحث هم در مقدمه بدایه سال 89 و هم سال 86 بیان شده است و هر کدام در عین اینکه موضوع واحدی دارند، دارای مزایای خاصی هستند.

💠 استماع هر دو دوره برای کسانی که می خواهند #جمعبندی ای از کتاب المنطق خصوصا باب برهان داشته باشند و همچنین بحث موضوع علم و عرض ذاتی را فراگیرند، توصیه می شود.

💢💢💢💢💢💢

✅ #مجموعه_جلسات برهان و عرض ذاتی،
👈مقدمه بدایه،سال 86
🔸تعداد: 9 جلسه



📌 دانلود



💢💢💢💢💢💢

✅ #مجموعه_جلسات برهان و عرض ذاتی
👈 مقدمه بدایه، سال 89
🔸تعداد: 10 جلسه


📌 دانلود 


💢💢💢💢💢💢

✳️ قابل توجه است که از شروط مهم استماع این جلسات، انجام مراجعات و نوشتن تقریر برای هر جلسه می باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۳۲




 

 

 

 


💠 جایگاه و مزایای نظام اجتهادی امام خمینی (ره) در تولید علوم انسانی اسلامی

🔰 استاد علی فرحانی

#اصول
#پای_درس_استاد
#علوم_انسانی_اسلامی
#در_مدرسه_امام_خمینی



                                                بشنوید

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۳

💢 "باید"ها و "نباید"های تحقق #تمدن_نوین_اسلامی

🔰آیت الله امام خامنه ای

🔶خیلی خوشحال شدم از این‌که مسئله را از لحاظ نظری دنبال کرده‌اید. من از جلسه که بروم باید به خاطر بحث‌های شما سجده شکر به جا بیاورم.

🔶مراقب باشید در بحث‌های نظری غرق نشوید. باید تلاش کنیم، نظریه‌سازی ما ناظر به میدان و عمل باشد.

🔶این بحث‌ها الان پراکنده است، در حالی که ما می‌خواهیم جریان اجتماعی درست کنیم. باید تشکلی درست شود که پراکندگی  را پیوند دهد. البته تجربه نشان داده که ستادسازی و بنیادسازی هم راه‌گشا نیست. تشکیل جلسات هم‌فکری خوب است.

🔶وقتی ما صحبت از تمدن‌سازی می‌کنیم، فقط نمی‌خواهیم یک حرف را از سطح سیاسی عمیق‌تر کنیم؛ گو اینکه خیلی از انقلاب‌های بزرگ مانند انقلاب هند در همین سطح سیاسی باقی ماند و عمیق‌تر نشد. بلکه باید توجه کرد که شعار تمدن، طبیعتش بشری و جهانی است و باید به نحوی ارائه شود که مورد پذیرش عموم مردم قرار گیرد. البته شرط این جهانی شدن هم منوط به تشکیل جامعه اسلامی و شرط تشکیل جامعه اسلامی هم، تشکیل حکومت اسلامی ( #دولت_اسلامی ) است.

🔶 ایجاد امید در خصوص امکان تمدن‌سازی اسلامی نیز با ایجاد حکومت و جامعه اسلامی ایجاد می‌شود. اگر بقیه ببینند که کشوری در مسیر آرمان‌های خود باقی مانده است و خود را با آن منطبق کرده است، برای آنها امید ایجاد می‌شود. بنابراین، تشکیل حکومت و جامعه اسلامی، مقدمه واجب تشکیل تمدن اسلامی است. حرفی را پنجاه سال پیش از سیدقطب خوانده‌ام که کاملاً درست است. او نوشته بود که برای تبلیغ اسلام لازم نیست که مبلغ بفرستیم، بلکه اگر یک روستا را اسلامی بسازیم، خود آن بزرگ‌ترین تبلیغ است و به صورت طبیعی منتشر می‌شود.

🔶 این تمدن را به نحو قابل فهمی به مردم کشور معرفی کنید.
پایه های این تمدن از نظر من عبارتست از: « توحید »، « عبودیت » (عمل به احکام شریعت اسلام)، « کرامت انسانی » و « سبک زندگی ». به نظر من محور این حرکت نیز انسان است. من مخالف محور بودن انسان نیستم و این معنای کرامت داشتن انسان است. البته انسانی محور است که توحید را پذیرفته و به مقام عبودیت رسیده است.

🔶 در نظریه‌پردازی‌ها، کار و برنامه عملی داشته باشید. الان ما احتیاج به #دولت_اسلامی داریم. دولت اسلامی یعنی دولتی که هم تصمیماتش بر مبنای اسلام و شریعت اسلام باشد و هم مسئولینش ایمان و انگیزه لازم را داشته باشند و به کارآمدی اسلام مؤمن و معتقد باشند. "مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ" (نحل/97)؛
این مؤمن بودن مسئله مهمی است. دولتی که می‌خواهد نظام اسلامی را پایداری کند، باید مؤمن و اسلامی باشد. باید با این جهت‌گیری وارد مسائل اصلی مانند عدالت، مردمی‌بودن نظام و سایر مسائل شوید.

🔶 ما متأسفانه می‌بینیم که جامعه هنوز مرعوب تمدن رو به زوال غرب است. هنوز اسم فروشگاه‌ها و مغازه را «مال» و «هایپر استار» و «کافی شاپ» می‌گذارند. این‌ها نشانه مرعوب بودن است. شکستن این فضا نیازمند شجاعت است.

📚 بخشی از فرمایشات اخیر رهبری در دیدار جمعی از فضلا و اساتید حوزه

#کلام_ولی
#تمدن_نوین_اسلامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۶

🔷تاثیر علم منطق در علم اصول فقه(بخش اول)

🔰 حجت الاسلام ناصر قیلاوی زاده

📌مقدمه
دانشمندان، علوم را با توجه به اینکه ذاتا مطلوب هستند یا مطلوب نیستند به دو قسیم علوم #آلی و #اصالی تقسیم می کنند. علوم آلی مثل علم #ادبیات و #منطق خودشان ذاتا مطلوب نیستند بلکه به هدف اثر گذاری و تاثیر در علوم مافوق خود آموخته می شوند. در مقابل، علوم اصالی قرار دارند که مباحث #الهیات و #فلسفه در این قسم جای دارند.
علوم آلی گاهی در یک علم اصالی اثر گذار هستند و گاهی در علم آلی مافوق خویش موثر هستند. #کیفیت_اثر_گذاری و تاثیر علوم آلی در علوم اصالی یکی از دغدغه های متعلمین علوم حوزوی است. فن منطق به عنوان یکی از مهمترین علوم ابزاری همیشه مورد بحث و مناقشه بوده است و وقتی ارتباط آن با علم اصول فقه را بررسی میکنیم این اهمیت دو چندان می شود.
واضح و قطعی است که مباحث زیادی از علم منطق به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در علم اصول اثر دارند. این اثرگذاری را از دو وجه می توان بررسی کرد.
🔸وجه اول دخالت مستقیم بعنوان بخشی از مسائل است، به این معنا که برخی از مسائل علم منطق در تحقق و کاربری برخی مسائل علم اصول فقه استفاده می شوند.
🔸وجه دوم دخالت در ساختار و شاکله علم اصول است، اهالی علم می دانند که برخی مسائل در علم هستند که به صورت سلسله وار با یکدیگر در ارتباطند و اگر سرسلسله این مباحث لطمه ببیند کل دامنه آن مورد خدشه قرار می گیرد.
هر دوی این بخش ها فارغ از اصل #متدولوژی_علوم است که باید از علم منطق آن را فرا بگیریم و در تمامی علوم از آن بهره مند گردیم.
🔸در ادامه با اشاره به برخی از کاربردهای اساسی مباحث منطقی در مسائل علم اصول فقه نشان می دهیم که نمی شود بدون بهره مندی از این علمِ مهم، در طریق استنباط قدم برداشت.
آنچه در ادامه ذکر می شود مباحثی است که در دروس اصول فقه استاد علی فرحانی به آنها اشاره شده است.

📌بحث #عرض_ذاتی
مباحث عرض ذاتی و لوازم منطقی باب برهان یکی از مباحث محوری و بسیار تاثیر گذار در هر علمی خصوصا علم اصول می باشد. کمتر طلبه ای است که در بخش های مختلفی از علم اصول تاثیر گذاری این مبحث را ندیده باشد. مسئله موضوع و تعریف علم، مسئله تبویب و تقسیم مباحث یک علم، تنظیم و تنسیق مسائل هر فصل و بخش از علم، بخشی از کابری این مبحث مهم منطقی است. بدیهی است که اگر کسی بخواهد به یک سیستم و مدرسه فکری دست پیدا کند چاره ای ندارد جز اینکه بتواند در قوی ترین وجه ممکن با استفاده از این بحث و لوازم منطقی آن، سازمان علمی-فکری نویسنده را بیابد و مبتنی بر آن یک علم را بیاموزد.

📌بحث #یقین و #قطع
یقین و قطع دو اصطلاحی هستند که در فصول ابتدایی و انتهایی کتاب #المنطق مرحوم مظفر با آن آشنا شدیم. یقین، قطع و شقوق این حالات نفسانی از مباحث محوری و سازمان بخش در نظامات اصولی حال حاضر می باشد. #شیخ_انصاری(ره) صاحب مکتب و دارای ابتکارات بی سابقه در علم اصول و فقه است، ایشان با استفاده از حالات نفسانی خصوصا قطع و یقین سازمان جدیدی برای مسائل علم اصول تنظیم کرده است. این بحث در دو بخش علم منطق مورد اشاره قرار می گیرد. بحث حالات نفسانی خصوصا قطع و یقین در فصل «#تصور و #تصدیق» به تفصیل و در بخش «#مشهورات« و «#مقبولات» از باب مبادی اقیسه به اختصار مطرح می گردد. در این دو بحث انتهایی اشاراتی هم به خصوص مسئله قطع می شود که اثر گذاریش در علم اصول نسبت به یقین بیشتر می باشد.
کیفیت تفکیک قطع و یقین و مشخص کردن معنای دقیق «یقین منطقی» و تفاوت آن با «یقین اصولی» از مباحثی است که در علم منطق باید انجام گیرد. این بحث هم در شاکله و سازمان علم اصول به شدت موثر است و هم بعنوان بحث مهمی در مسائل مربوط به تنبیهات قطع، قطع طریقی و موضوعی و... کاربرد دارد. مطئمنا دستیابی به نظام علمی مبتنی بر حجت (که از برترین و قوی ترین سازمان های علم اصولی است) بدون تسلط و تحقیق در این بحث ممکن نیست.

📌#مشهورات
بحث مشهورات بعنوان بابی که در آن، مصادیق احکام اعتباری بحث و تبیین می شود در علم اصول نقش پررنگی دارد. با توجه به اینکه اصول فقه علمی است که در آن باید ضوابط و کیفیت استنباط احکام شرعی از ادله تفصیلی بحث شود، تبیین و فهم دقیق معانی اعتباری بسیار اثر گذار است. مباحث حسن و قبح، مستقلات و غیر مستقلات عقلیه، مباحث اصول عملیه و... متاثر از این بحث خواهد بود. بخش تادیبات صلاحیه (آرا محموده) از فصل صناعات خمس جایی است که احکام اعتباری بمعنی الاخص مورد بررسی و تدقیق قرار می گیرد. محققین در علم اصول می دانند که بدون تعیین و تکلیف مسائل این بخش نمی توان به جمع بندی نهایی در بسیاری از مباحث تحلیلی علم اصول دست یافت.

📌اشکال #قیاس
بحث اشکال اربعه قیاس خصوصا شکل اول آن (که بین الانتاج و مستغنی از دلیل است) در دو جهت مورد اهمیت است. اشکال قیاس در هر جایی که بنا بر استدلال باشد کارآیی دارد و به میزانی که التزام به احکام شکل و ماده قضایا وجود داشته باشد استدلال از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود.
جهت دومی که این بحث را دارای اهمیت می کند مسئله #ساختار_شناسی_علم_اصول می باشد. در بحث ساختارشناسی علم اصول می گوییم که برخی از نظامات اصولی مبتنی بر شکل اول از اشکال اربعه تنظیم می شوند. برای درک و فهم کامل این ساختار چاره ای از این نداریم که شناخت جامع و کاملی از قیاس و اشکال آن داشته باشیم.
#ساختار_علم اصول فقه در نظام فکری مرحوم اصفهانی مبتنی بر قیاس شکل اول می باشد. کتاب اصول فقه مرحوم مظفر بعنوان یکی از کتب رایج و دارج در حوزه های علمیه متاثر از این چینش و تقسیم بندی می باشد. التفات و آگاهی به این ساختار و فهم تاثیر آن در چینش و تنظیم مباحث علم اصول یکی از راهکارهای تسریع در تسلط به مباحث و قوت استدلال هر طالب علمی است.
جهت اطلاع از تفصیل مباحث ساختار شناسی علم اصول می توان به صوت های ابتدایی استاد فرحانی در تدریس کتاب الموجز و همچنین به مباحث مرحوم مظفر در ضمن فصل #مستقلات و #غیر_مستقلات_عقلیه مراجعه کرد.

💢 دیدگاه خود را در مورد این نوشته به @GHILAVI  ارسال کنید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۵

♻️ برتری اسلام در #توحید (سیر معنوی اسلام)

🔰 علامه طباطبایی (ره)

💠آفرینش خداى چنان‌که زندگى مادى مخصوص را در دسترس نوع انسان قرار داده و همه را با تجهیزات مساوى تجهیز نموده و میان انسان و انسان فرق نگذاشته است، هم‌چنین زندگى معنوى را که پس از پرده زندگى مادى است در دسترس همه قرار داده است، و چنان‌که کمال زندگى مادى انسان در بروز و ظهور همه اعمال و آثار مثبت و منفى اوست که به وسیله بدن از وى صادر مى‌شود، هم‌چنین کمال زندگى معنوى را نیز به همه اعمال و آثار مثبت و منفى وى بسط داده است.

💠اسلام نیز هم‌آهنگ آفرینش زندگى معنوى را از آن همه افراد دانسته و میان هیچ طبقه‌اى فرق نگذاشته است، و هم زندگى معنوى را به همه شئون مثبت و منفى زندگى انسان بسط داده و انسان را به قید زندگى اجتماعى و فعالیت مثبت به سلوک راه معینى دعوت نموده است و در تعلیم این روش به اشاراتى که در لفافه بیانات عادى و عمومى خود آورده، دست زده است، زیرا بیانات لفظى ما هرچه باشد مولود افکار عمومى است که در زندگى اجتماعى مادى خود به منظور تفاهم از آنها استفاده کرده و اندیشه‌ها و مفاهیم ذهنى خود را به وسیله آنها به همدیگر مى‌رسانیم. درک‌هاى ذوقى و شهودى‌ که از اکسیر نایاب‌تر است و در تاریخ انسانیت هیچ‌گاه عمومیت پیدا نکرده، از این مرحله به کلى کنار است. کسى که مى‌خواهد معلومات این درک- درک ذوقى- را از راه دیگر- «اندیشه»- بیان کند، مانند کسى است که مى‌خواهد رنگ‌هاى گوناگون را به نابیناى مادرزاد از راه گوش- «قوه سامعه»- بفهماند و کسى که معانى شهودى را به قالب الفاظ مى‌زند، درست مانند کسى است که آب را با غربال از جایى به جایى ببرد.
از این‌جاست که اسلام دراین باره به همان اشارات و رموز دست زده و بدین‌وسیله از نتیجه زیان‌بخشى که دامن‌گیر دیگران شده، مَصون و محفوظ مانده است.

💠 ممکن است تصور شود دعوى ما که اسلام راه باطن را با اشارات و رموز بیان نموده است دعوى بى‌دلیلى است و در حقیقت سنگ به تاریکى انداختن است، ولى تأمل کافى در بیانات و تعلیمات اسلامى و سنجیدن آنها با حال شیفته و شوریده این طبقه، خلاف این تصور را به ثبوت رسانیده، مراحل کمالى را که رهروان این راه مى‌پیمایند سربسته و به نحو کلى نشان مى‌دهد، اگرچه براى درک حقیقى و تفصیلى آنها راهى جز ذوق نیست.

💠 این طبقه که با استعداد فطرى خود دل‌باخته جمال و کمال نامتناهى حق مى‌باشند، خدا را از راه مهر و محبت پرستش مى‌کنند، نه از راه امید ثواب یا ترس از عقاب، چه پرستش خدا به امید بهشت یا ترس از دوزخ، در حقیقت پرستش همان ثواب یا عقاب است، نه پرستش خداى.

💠بر اثر جاذبه مهر و محبت که دل‌هاى شیفته‌شان را فراگرفته و به ویژه پس از شنیدن این‌که خداى متعال مى‌فرماید:«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» و صدها آیه‌ دیگر که از یاد خدا سخن مى‌گوید، به هر سوى که برمى‌گردند و در هر حال که مى‌باشند به یاد خدا اشتغال دارند:«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ» و وقتى که پیام محبوب خود را:«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ» ، «إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» ، «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» مى‌شنوند مى‌فهمند که همه موجودات آینه‌هایى هستند که هر کدام فراخور وجود خود جمال بى‌مثال حق را نشان مى‌دهند و جز این که آینه هستند، هیچ‌گونه وجود و استقلالى از خود ندارند، از این‌رو با چشم مهر و دلِ‌جویا به هر چیز نگاه مى‌کنند و جز تماشاى جمال دوست منظورى ندارند.

💠 و وقتى که پیام دیگر خداى خود را:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» و «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‌ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» مى‌شنوند مى‌فهمند که به حسب آفرینش در میان چهار دیوار نفس خود محصورند و راهى به خداى خود جز راه نفس ندارند و هرچه را از این جهان پهناور ببینند یا بیابند در خود مى‌بینند و از خود مى‌یابند. در این مرحله است که انسان درمى‌یابد که از همه‌جا و همه‌چیز منقطع است و جز خودش و خدایش کسى نیست. چنین کسى اگر در میان صدها هزار هم باشد تنهاست و اگر دیگران وى را در میان جمع مى‌بینند، وى خود را در خلوتى خالى از اغیار مى‌بیند که جز خدا دیارى را راهى بدان جا نیست. آن وقت است که به خود و به همه‌چیز در خود نگاه مى‌کند و همانا خود را جز آینه‌اى که در آن جمال بى‌مثال حق هویداست چیزى نمى‌بیند، یعنى جز خدا ندارد.

💠وقتى که بدین ترتیب به یاد خدا پرداخت و با عبادت‌هاى مختلف و توجهات گوناگون که به وسیله آنها انجام مى‌گیرد، یاد خدا را در دل خود که از هرزه‌گردى پاک و تهى است تثبیت کرد، در صف اهل یقین قرار خواهد گرفت و وعده خدایى «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» در حق وى عملى خواهد شد. در این هنگام است که درهاى ملکوت آسمان و زمین بر وى باز شده، همه چیز را از آن حق و ملک طلق وى خواهد دید.
«وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»

💠نخست توحید افعالى برایش مکشوف شده، عیاناً مشاهده خواهد کرد خداست که جهان و هرچه را که در آن است مى‌گرداند و اسباب و عوامل بى‌شمار جهان آفرینش را که سرگرم فعالیت‌هاى گوناگون هستند و حرکت‌هاى آنها با صفتى که دارند (حرکت‌هاى اختیارى با صفت اختیار و حرکت‌هاى اضطرارى با همان صفت) همانا با دست تواناى وى در تابلوى آفرینش نقاشى مى‌شود. اگر علت است و اگر معلول است و اگر رابطه میان علت و معلول است، همه ساخته و پرداخته اوست.  «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

💠 سپس به کشف توحید اسمائى و صفاتى خواهد پرداخت و عیناً مشاهده خواهد کرد که صفت کمالى که در این جهان پهناور خودنمایى مى‌کند و هر جمال و جلالى که به چشم مى‌خورد از حیات و علم و قدرت و عزت و عظمت و غیر آنها لمعه و شعاعى است از منبع نور بى‌پایان حق که از دریچه‌هاى گوناگون وجود اشیا با اختلافى که با همدیگر دارند، تابیده است:«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌»

💠سپس در مرحله سوم مشاهده خواهد کرد که این همه صفات گوناگون جلوه‌هایى هستند از ذاتى نامتناهى و در حقیقت همه عین هم و همه عین ذات مى‌باشند:«قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»

💠این است مراحل سه‌گانه توحید که نصیب رهروان راه حق مى‌شود و شیفتگان حق و حقیقت از ادیان و مذاهب مختلف که سر و کار با خدا دارند هنگام رهسپار شدن و پیمودن این راه آن را هدف نهایى خود قرار مى‌دهند، ولى اسلام براى ارتقاى رهروان تربیت شده خود اوجى بالاتر از اوجى که دیگران راه برده‌اند کشف کرده و آن را هدف نهایى آنان قرار مى‌دهد، زیرا آنچه از متون برهمایى و بودایى و صابئى و مجوسى و مسیحى یا غیر آنها دست‌گیر مى‌شود همین اندازه است که صفت محدودیت را از حق سلب کرده، وى را حقیقتى نامتناهى و بالاتر از هر اسم و رسم بشناسند ولیکن اسلام عدم تناهى را (از آن جهت که صفت است و صفت هرچه باشد از تحدید موضوع خالى نخواهد بود) نیز به عنوان صفت نفى کرده، ذات مقدس را بالاتر از هر اسم و رسم و حتى بالاتر از این توصیف مى‌داند و این مرحله از توحید است که جز در آیین مقدس اسلام در جاى دیگر نمى‌توان سراغ کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۷